به گزارش تابناک گیلان ،جنب و جوش و شتاب مردم، شلوغی غیر منتظره خیابانها، ماهی های قرمز، کودکان آویزان از دامان پدر و مادر، همه و همه به یادمان می اندازند که زندگی هنوز جاریست، هنوز برای دلخوشی بهانه ای هست و هنگام تحویل سال نو انگار که تخلیه می شوی، انگار که همه دویدنها تمام می شود، انگار که باز به صفر می رسی.
روزهاي پاياني سال كه مي شود همه ياد عزيزانشان مي افتند. كودكان را نونوار مي كنند و بر سر مزار درگذشتگان گل و گلاب مي برند. اما در اين ميان هستند كساني كه فراموش شده اند و كساني كه فراموش كرده اند. براي فراموش شده ها عيد با روزهاي ديگر هيچ فرقي نمي كند و روزها همه مثل هم مي گذرند. عيد براي ساكنان آسايشگاه معناي خاصي ندارد. شايد خلوتي شهر تنهايي شان را وسعت مي بخشد. براي اينها عقربه ها حركتي نمي كنند و زمان دوباره از لحظه اي آغاز مي شود كه خود را در خانه كنار ديگر اعضاي خانواده ببينند.
پاي صحبت آن ها که مي نشينیم همه يک آرزوي مشترک دارند، مي گويند « دوست دارند هنگام تحويل سال در کنار دختر و پسرها و نوه هايشان باشند.» انتظار زيادي نيست. بزرگ خانواده اند و دوست دارند در کنار خانواده پاي سفره هفت سين بنشينند و قرآن بخوانند تا سال نو تحويل شود و بعد پول هاي نو را از لاي صفحات قرآن بردارند و به دخترها و پسرها و عروس ها و دامادها و نوه ها عيدي بدهند.
اما اغلب مي دانند که آن روزها هرگز بر نمي گردد. امروز آن ها در سايه بي مهري و شايد گرفتاري فرزندان خود در گوشه اي از سراي سالمندان خاطرات روزهاي گذشته را بارها مرور مي کنند و مي دانند که امسال سال تحويل را بايد در کنار ساير سالمندان و پرستاران مرکز سپري کنند و اگر هم شانس با آن ها يار باشد و خدا دعايشان را مستجاب کرده باشد هنگام سال تحويل در کنار دخترها و پسرها باشند، بايد در گوشه اي در سفره هفت سين بي سر و صدا بنشينند تا مبادا حرکات و رفتارشان دختر يا پسرشان را ناراحت و شرمنده کند اما باز هم براي مادرها و پدرهايي که روزهايشان با تنهايي و سالمندي گره خورده است، غنيمتي است که همه آن ها آرزوي آن را دارند.
مادرانی چشم انتظار یک نگاه محبت آمیز
یک دنیا حرف دارند برای گفتن، از خاطره های روزگار جوانی و شیرین زبانی بچه ها تا روزهای پیری و تنهایی. چشم انتظارند ولی نه چشم انتظار فرزندانی که امید خود را از محبتشان قطع کرده اند. چشم انتظار من و تویی که ساعتی از روزهای بلند عمرشان را با مرور خاطرات جوانی و بی محبتی فرزندانشان پر کنند.
وقتی همه پای حرف های پدربزرگ ها و مادربزرگ هایمان می نشینیم، همه آنها از روزگارانی حرف می زنند كه احترام به بزرگ تر یك اصل اساسی بوده و رعایت نكردن احترام به آنها، گناه بزرگی محسوب می شد كه بعدها فرد می بایست تاوان آن را پس بدهد، به همین خاطر والدین تلاش زیادی برای تربیت صحیح فرزندان خود كرده و آنها را مطابق با الگوها و معیارهای تربیتی خود پرورش می دادند اما با گسترده تر شدن روابط اجتماعی، وضعیت تربیتی كودكان تغییری اساسی كرد.
كودكان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، از آن الگو مىگیرند
تكریم نسبت به سالخوردگان،اگر در عمل و رفتار ما تجلى یابد، فرزندان ما نیز، این فرهنگ را مىآموزند و با همین آداب و سنن بار مىآیند. كسى كه انتظار ادب و معرفت و حقشناسى از فرزندانش دارد، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا كوچكترها هم از او بیاموزند.
از عمدهترین راههاى انتقال یك فرهنگ به نسلهاى آینده، رفتار پدر و مادر و مربیان است. كودكان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، از آن الگو مىگیرند. كودكان عصر جدید جامعه ما تنها در اعیاد یا مراسم خاص از طریق برنامه های تلویزیونی توصیه می شوند تا با پدربزرگ و مادربزرگ و سایر بزرگ ترهایشان دیدار داشته باشند. گذشته از آن، تولیدات كارتونی و تلویزیونی مختص كودكان نیز اندك بوده و بیشتر ما از محصولات تلویزیونی سایر فرهنگ ها استفاده می كنیم.
این محصولات تلویزیونی و بویژه كارتون ها نیز موضوعاتی تخیلی و خارج از مباحث رفتاری و اجتماعی خاص فرهنگ ما داشته و از این رو معیارهای اخلاقی و رفتار اجتماعی مورد حساسیت جامعه ما را رواج نمی دهد. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تكریم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلى یابد، فرزندان ما نیز، این فرهنگ را مىآموزند و با همین آداب و سنن بار مىآیند. كسى كه انتظار ادب و معرفت و حقشناسى از فرزندانش دارد، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا كوچكترها هم از او بیاموزند.
این یك سنت تاریخى و تاثیر و تاثر از اعمال و رفتار است. خانواده مقدسترین نهاد و اساس رشد و حیات جامعه است و اسلام برای آن اهمیت بسیاری قائل شده، آن را كانون اخلاقی جامعه و زیربنای اصلی حیات اجتماعی میداند و بر همین اساس در اسلام رمز استحكام و ماندگاری خانواده توجه به ارزشهای متعالی دینی و رعایت ارزشهای انسانی شناخته شده است و برای هر یك از افراد در خانواده مسئولیت و وظایفی قرار داده و همه اعضای خانواده را موظف به رعایت این اصول كرده است. در این صورت است كه محیط خانواده محیطی پربار و سالم خواهد بود.
نعمت وجود با برکت آنان، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتى به جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشاى آنان پى مىبرند که از دست بدهند. چه بسیار اختلافها و قهرها و نزاعهاى خانوادگى که پس از درگذشت «بزرگ خاندان» چهره نشان مىدهد و چه بسیار رابطهها و رفت و آمدها که قطع مىشود یا به سردى مىگراید و علت آن فقط از دنیا رفتن محورى است که مایه دلگرمى، امید، انس و معاشرت فامیل است. رسول خدا(ص) فرمود: «البرکه مع اکابرکم» برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست.
این اشاره به همان نقش محورى،فروغبخشى، صفاآورى، هدایت و ارشاد، تجمع و الفت است که در وجود آنان نهفته است. پس اگر بزرگترها در فامیل و خانواده، چراغ روشنىبخش و محور وحدت و همدلى و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهاى خانوادگىاند، باید این جایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد.
حرمت بزرگترها
رعایت ادب و مقتضاى حقشناسى نسبت به عمرى تلاش صادقانه و ایثارها، گذشتها، دلسوزی ها و سوختن و ساختنها که بزرگان از خود نشان دادهاند، آن است که در خانوادهها مورد تکریم قرار گیرند، عزیز و محترم باشند، به آنان بىمهرى نشود، خاطرشان آزرده نگردد، به توصیهها و راهنمایی هایى که از سر سوز و تجربه مىدهند، بىاعتنایى نشود.
احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانى نسبت به کوچکترها، از دستورالعمل هاى اخلاقى اسلام است و کانون خانوادهها را گرم و مصفا مىسازد.
اگر جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند، هم رشتههاى عاطفى پیوندهاى انسانى از هم گسسته مىشود، هم از رافت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم مىشوند، هم نشانه بىتوجهى خود به ارزشها را امضا کردهاند.
سالمندان به طور عموم، از احترام برخوردارند. اگر پدر و مادر باشند که این وظیفه، سنگینتر و مسئولیت مضاعف است. قرآن کریم از تندى و پرخاش نسبت به پدر و مادر پیر نهى مىکند و به سخن نیک و لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن بال رافت در برابر آنان و خیرخواهى و دعا در حق آنان دعوت مىکند.
ادب و احترام نسبت به پدر و مادر بزرگسال، آن است که آنان را به اسم، صدا نکنى، به احترامشان برخیزى، از آنان جلوتر راه نروى، با آنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویى، نیازهایشان را برآورى، خدمتگزارى به آنان را وظیفهاى بزرگ بدانى و از آنان در سن کهولت و پیرى مراقبت کنى.
به همان اندازه که آزردن آنان و «عاق» شدن، حرام و نکوهیده است و از آن نهى شده است، دل به دست آوردن و جلب رضایت و نیکى به آنان سفارش شده است و این خدمتگزارى، سبب بهشتى شدن فرزندان به شمار آمده است.
انتقال فرهنگ
از عمدهترین راههاى انتقال یک فرهنگ به نسلهاى آینده، رفتار پدر و مادر و مربیان است. کودکان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، ازآن الگو مىگیرند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبتبهسالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلى یابد، فرزندان ما نیز، اینفرهنگ را مىآموزند و با همین آداب و سنن بار مىآیند. کسى که انتظارادب و معرفت و حقشناسى از فرزندانش دارد، باید همین حالت رانسبتبه پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از اوبیاموزند.
این یک سنت تاریخى و تاثیر و تاثر از اعمال و رفتار است. هرکس چیزى را درو مىکند که کشته است. اگر در حدیث است که «لامیراث کالادب»; هیچ ارثى همانند ادب نیست که از بزرگان به فرزندانبرسد، در این مورد هم مصداق مىیابد.
مهمترین درس تربیتى، آن است که با عمل داده شود. کودکان نیزمستعدترین شاگردانىاند که «درسهاى عملى» را با دقت، از رفتار مامىآموزند. اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان ونوجوانان چه انتظارى داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظیم و تکریم، برخورد کنند؟ این ارتباط متقابل در تاثیرگذاریهاى رفتارى را نمىتوان نادیده گرفت. به قول معروف، اگر احترام امامزاده، توسط متولى رعایت نشود، از دیگران چه انتظارى است؟!
جاى سالمندان، پیش از آنکه در «آسایشگاه»ها و «سراى سالمندان»باشد، کانون گرم و بامحبت خانههاست، تا چراغ خانه روشن بماند و محور تجمع و الفت افراد گردند. و از اندیشه آنان نیز استفاده شود.بالاخره آنان، حاصل یک عمر، تجربه و چشیدن سرد و گرم روزگارند و مىتوانند «مشاور» خوبى در تصمیمگیریهاى زندگى باشند.
از جمله آثار اخروی که در نتیجه احترام به پدر و مادر برای انسان حاصل میشود، رسیدن به بهشت و بهرهمندی از نعمتهای فراوان آن است.
اگر احترام به پدر و مادر در نزد خدا در مرتبهای بسیار بالا قرار دارد، پس چه پاداشی بهتر و ارزشمندتر از بهرهمندی از بهشت و درجات بالای آن برای انسان میتواند وجود داشته باشد؟
انسان موجودی است که همیشه به خداوند محتاج است و همواره در تمام کارها باید به او متوسل شود و از او کمک بخواهد. دعا بهترین وسیله ارتباط بین خدا و انسان است. خداوند بزرگ بندگان خود را به دعا کردن سفارش کرده و وعده استجابت به آنان داده است. چنانکه درسوره بقره میفرماید: «دعای دعاکننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم».
البته خداوند متعال برای دعا و استجابت آن و همچنین برای درخواستکنندگان آن شرایطی قرار داده است که باید به آن شرایط عمل کرد. در این رابطه پدر و مادر از جمله کسانی هستند که دعایشان در حق فرزندان خوش رفتار مستجاب میشود.
و این سخن علی (ع) به یادمان باشد که؛ « دنیا دو روز است، یک روز به کام تو و یک روز علیه تو؛ پس آن روز که دنیا به کام توست مغرور نشو و آن روز که علیه توست مایوس مباش».