کد خبر: ۸۲۵۵۰۹
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۶ 23 February 2020

بنام خالق

داستانی واقعی

چند وقت پیش یکی از نزدیکان که البته دستش آنچنان به دهنش نمی رسد تلفنی از حقیر که بواسطه شغل شریف کارمندی دستم تا نزدیک های دهن می رسد! مبلغی قرض خواست؛ طبق معمول هر چند قولی ندادم ولی گفتن نه را نیز نتوانستم !

کارمان به ملاقات حضوری درب منزل کشید . پرس و جوهای بعضا بی مورد و تلاش برای منصرف کردن از کاری که می خواست با قرض و قوله و البته با داشتن مبلغی پس انداز به نتیجه برساند.

می گفت پس از سالها انتظار و وعده وعید به بچه ها بالاخره میخواهم برای عید نوروز امسال پراید بخرم و خانمم نذر کرده است اولین سفرمان رفتن به پابوس امام رضا(ع) باشد . و من می گفتم فلانی با پراید خطرناک است با اتوبوس برو مشهد و چه چه ... ولی انگار تصمیم اش را گرفته عزم اش را جزم کرده بود .

به رسم کارمندی حواله سر برج دادم . آمد مبلغ قول داده شده را گرفت و با عرق شرم در پیشانی که مرا آزار داد عقب عقب دست ارادت بر سینه دور شد و رفت ، البته شاد و خوشحال و همین مرا بس .....

امروز جویای حالش شدم، شنیدم به محض اینکه پول را جور کرده ، با کمک بچه هایش و جستجو در اینترنت و سایت دیوار و نمایشگاههای ماشین ، آشنایی پیدا کرده و سر قرار حاضر شده است، فروشنده گفته چند روز قبل پراید بالا کشیده است و چند میلیون از پولش کم است ......!!!

آخرین حربه اش فروختن یک لنگه النگو بر دست همسر و دو جفت گوشواره دختر جوانش که آنها سخاوتمندانه و به امید پراید دار شدن و آسایش خانواده تقدیم کرده اند بود ولیکن نداشتن فاکتور یک روزی را معطلش می کند و در نهایت با یکی دو میلیون قرض از حلقه سوم اقوام و لابد عرق شرم بر پیشانی ولی لبخند رضایت بر لب روانه نمایشگاه می شود .

اما فروشنده طبق قرار قبلی حاضر نشده و آشنایش در نمایشگاه دُم به تله اش نمی دهد. بیشتر پرس و جو می کند تا اینکه دستگیرش می شود پراید صفر همین دیشب از مرز هفتاد میلیون گذشته است و به تناسب بر روی مدلهای پایین تر اثر گذاشته در نتیجه مبلغ قابل توجهی کم دارد ....!!!

القصه ، ناتوان و دلشکسته منصرف می شود ، مبالغ قرضی اقوام را پس می دهد و النگو و گوشواره ها را که بخاطر بالا کشیدن دلار و در نتیجه گران شدن قیمت طلا،حالا گران تر شده اند، از مایه تاوان داده و با هزار منت پس می گیرد و دست خالی و پای پیاده پس از دو سه روز دوندگی راهی منزل می شود ...!!!

اکنون مبلغ باقیمانده پول پراید کفاف سفر زیارتی با اتوبوس را هم نمی دهد . انتظار اینکه ایشان بدون هیچگونه واکنشی به بی ارزش شدن پولش در قبال بالا کشیدن قیمت ها به زندگی سالم ادامه دهد به دور از ذهن است . بزهکار نشدن چنین آدمی کوچکترین توقعی هست که می رود .

دیروز داشتم به این فکر می کردم که چرا پایین ترین مشارکت تاریخ انقلاب در انتخابات رقم خورد که داستان این آشنای زبان بسته یادم آمد.

مردم فقط در صحنه بودنشان مهم است و مسئولین پشت میز نشستن...

از مردم حضور میلیونی در راهپیمایی ها، مناسبت ها و حوزه های اخد رای انتظار است؛ از مسئولین تکان نخوردن آب در دلشان...

از آشنای بنده مجرم و بزهکار نشدن به دلیل از هم پاشیدن زندگی و افسردگی خودش و بچه هایش بخاطر نرسیدن به بزرگترین رویای زندگیشان و از مسئولین پیگیری سفارش به رییس دفترشان برای اکی شدن ویزا و بلیت رفت و برگشت به کشورهای دوست و همسایه و بعضا دشمن و غیرهمسایه...

از آشنای بنده تحمل یک سوم شدن موجودی ناچیزش که ارزش و بهای آن روز به روز بسمت صفر میل می کند و از مسئولین بردباری برای ناملایماتی که در جلسه سخنرانی فلان دیدار مردمی نثارش شده است ....

به نظرم تنها چیزی که مهم است گوش دادن به سخنان رییس دولت است؛ اینکه همه چی آرومه ما چقد خوشبختیم، تورم پایین است و اشتغال بالا رفت و ما مدت هاست از رکود عبور کرده ایم... 

و در کل آمارهایی که اگر کسی نداند تصور می کند در کشور دیگری در حال گذران عمر و روزهای خوش زندگی است ...

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار