کد خبر: ۸۵۷۹۸۲
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۹:۳۵ 03 June 2020
 
در فرازی از وصیت‌نامه شهید «علی انتقامی اوریمی» آمده است: شماهایی که حکومت این کشور را به دست گرفته اید، چه کار دارید می‌کنید؟ نکند مقام، شما را در خودش ببلعد و از مسئولیت سنگین خدای ناخواسته دورتان کند. این را امام‌مان گفته است تا موقعی که شما در جهت این ملت و در خط اسلام فقاهت که الان در خط متبلور است، باشید همیشه شما را پذیرا و در غیر این‌صورت آن چنان شما را پایین می‌کشند که ندانید چه کار باید کرد. از تاریخچه رسالت این انقلاب درس بگیرید.
 
 

مسئولین به توصیه امام (ره) در خط اسلام فقاهت حرکت کنندبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، شهید «علی انتقامی اوریمی» غضنفر در سال 1340 در روستای «اوریم» از توابع سوادکوه به دنیا آمد. علی از هفت تا 9 سالگی در زادگاهش به تحصیل پرداخت؛ اما سه سال آخر دوره ابتدائی را در روستای «اوریم» رودبار ادامه داد. سپس، بعد از پایان مقطع راهنمائی، موفق به اخذ مدرک دیپلم تجربی در پل‌سفید شد.

برادر شهید:

«بهنوش» روایت می‌کند: «تا اوریم رودبار، پنج كیلومتر فاصله بود. هنگام برگشت، علی كیف هم‌مدرسه‌ای‌هایش را كه از او كوچك‌تر بودند، در مسیرهای صعب‌العبور می‌گرفت تا آن‌ها بتوانند راحت‌تر به روستا برگردند. اخلاق و رفتارش بین برادران و خواهران، نمونه بود. در مقابل پدر و مادرمان، دو زانو می‌نشست. من هرگز ندیدم كه با آن‌ها تندی كند.»

این فرزند نیک‌سیرت که پرورش‌یافته یک تربیت دینی بود، هماره در ادای  فرائض واجب و مستحب اهتمامی خاص داشت. قرآن، این مصحف روح‌بخش را نیز پیوسته به گوش جان می‌سپرد و در عمل به فرامین آن، کوشا بود. در بیان ارادت و توسل وی به ائمه (ع)، همین بس كه در ایام محرم با حضور در تكایا، به مرثیه‌خوانی می‌پرداخت.

بنا به گفته خانواده «در ماه محرم یكی از سال‌ها، پیرمردی را دید كه از شدت برف و سرما، نمی‌‌توانست به مسجد برود. از این‌رو، او را روی دوش خود گذاشت و به مسجد برد؛ و بعد از اتمام عزاداری، وی را  به منزلش برگرداند.»

در آغازین روزهای انقلاب، علی نیز تحت تاثیر اندیشه امام خمینی (ره) و شهید مطهری، به جمع مردم مبارز ایران پیوست و با توزیع اعلامیه و كتاب‌های امام، به فعالیت‌های سیاسی روی آورد. با ظهور انقلاب و تشکیل انجمن اسلامی و بسیج، به عضویت این نهادهای مردمی در آمد و در راستای تحقق دستاوردهای انقلاب مشغول به خدمت شد.

در 25/10/1360 جامه پاسداری را به تن كرد و بعد از طی دوره آموزش نُه ماهه در پادگان «المهدی» چالوس، به عنوان مربی تاكتیك نظامی به ادای تکلیف پرداخت. در سال 1362 نیز، به سمت مربی تاکتیک لشکر 25 کربلا انتصاب شد. او همچنین، در کسوت مربی نقشه‌خوانی و جانشین واحد آموزش نظامی لشكر 25 كربلا نیز، خدمات ارزنده‌ای از خود ارائه نمود.

همسر شهید:

«رقیه انتقامی» روایت می‌کند: «تا موقع شهادت، نمی‌دانستم كه چه مسئولیتی دارد. بعد از شهادتش، از دوستانش شنیدم که او چه‌کاره بوده است. گاهی كه سوال می‌كردم: چه مسئولیتی داری؟ می‌گفت: همه ما خدمتگزار نظام، خادم امام حسین (ع) و امام زمان (عج) هستیم.»

شوق حضور در جمع رزمندگان و دفاع از كشور، به‌گونه‌ای در وجود علی نمایان بود كه یكی، دو روز  از مرخصی نگذشته، دلش هوایی جبهه می‌شد و می‌گفت: «بچه‌ها آن‌جا تنها هستند. ما نباید سنگرها را خالی بگذاریم.»

او از آخرین دیدارش با شهید می‌گوید: «موقع رفتن، حالت معنوی خاصی داشت. «سمیه» كه در آن زمان چهار ساله بود، گفت: بابا! حالا كه این‌قدر چهره زیبا پیدا كردی، كجا می‌خواهی بروی؟ كربلا؟ گفت: بله! گفت: برای‌مان سوغاتی چه می‌آوری؟ گفت: چشم! سوغات شما هم به جای خود! بعد از شهادت علی، یكی از دوستانش پوكه‌ای را برای سمیه آورد. گفت: این‌ها را بابا درست كرده بود و می‌خواست برای تو سوغاتی بیاورد.»

سرانجام علی در 21/10/1365، در گرماگرم عملیات كربلای 5 در شلمچه، به ضیافت معبود شتافت. پیکر پاکش نیز چهار روز بعد، با بدرقه اهالی ولایی سوادكوه، در گلزار شهدای پل‌سفید به خاك سپرده شد.

وصیت‌نامه شهید «علی انتقامی»:

بسم الله الرحمن الرحیم

«اللهم الشرح بالقرآن صدری» خدایا بگشا بوسیله قرآن سینه ام را «و استعمل بالقرآن بصری» و روشن بگردان بدان دیده ام را، «واطلق بالقرآن لسانی» و بگشا بدان زبانم را، «و اعنی علیه علیه ما اقبیتنی» تا وقتی که زنده ام داری در (تلاوت و عمل) کمک ده، «فانه لا حول ولا قوه الا بک» که راستی جنبش و نیرویی نیست جز به تو. خدایا آن چنان کن که تا ما را بهره‌مند شدن از این نعمات « و اعدوا لهم ما استطعتم من قره...» آنچه را که در توان داریم در راهت بکار گیریم.

با درود و سلام به شهیدان اسلام از صدر اسلام تا کربلای حسین و از کربلای حسین گرفته تا کربلای ایران اسلامی و با درود و سلام به قلب تپنده مستضعفین جهان مخصوصاً ایران اسلامی و احیا کننده اسلام، امام سازش‌ناپذیر و درود و سلام به معلولین و جانبازان این انقلاب اسلامی و همچنین امت شهیدپرور و یاور آن حسین زمان که حاضر در صحنه اند و سرباز حقیری از سربازان اسلام (ان‌شاءالله خداوند تبارک و تعالی ما را سرباز راهش قبول بنماید) و فرزند انقلاب اسلامی چند کلمه ای با شما خواهران و برادران و پدران و مادران گرانقدر سخن می‌گوید: ای وجدان‌های پاک ای لبیک گویان ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان که جز حق چیز دیگری نبود و نخواهد بود را بپذیرید.

یکی از برادران شما که هدفی جز لا اله الا الله و عملی که جز برای خدا باشد انجام نخواهد داد به شما می‌گویم که همچنان از حق مسلم مستضعفین دفاع نمائید. در گرفتن حق محرومین جهان از حلقوم ظالمان، از ابرقدرت‌های جهانخوار گرفته تا محتکرین و گران فروشان، آنانی که خون ملت را می‌مکند، از آنها هیچ ابائی نداشته باشید و به دنبال هر مسئله ای که در جامعه مطرح است و به انقلاب ربط پیدا می‌کند از تمام جریاناتی که می‌گذرد با اطلاع شوید و کندوکاو نمودن در آن و یا تحلیل وجودی مبتنی بر مکتب روی آنها انجام دهید.

خط‌های شرقی و غربی را بشناسیم که روی خود غرب و شرق شناخت داشته باشیم و در مقابل آنها ملت جهانبخش اسلام را هم محتوایی بشناسیم. اسلام فقاهت که امروز در خط امام متبلور است، این امام سازش ناپذیر با دنیای کفر شرق و غرب، به حق آنها را به بازی گرفت، آن دشمنانی که با هزاران حیله و نیرنگ هیچ غلطی نتوانستند بکنند همچنین عاملان آنها از لیبرالیست‌های غربی گرفته تا منافقین و از چپ نماهای غربی گرفته تا لیبرالیست‌های مذهبی و از شرق آن گرفته، که عامل اصلی آن را حزب خائن توده که مفتضح بودن آن را دیده اید و حتی از خود آنها شنیده اید.

یکی دیگر از تذکرهای این حقیر و سربازان اسلام به شما امت شهیدپرور و بیداردل، شناخت ولایت فقیه و حرکت در خط سیر سرپناه آن که در پناه خدا می‌باشد، ولایت فقیه استمرار بخش حرکت الهی انبیا می‌باشد که با آیات و احادیث معتبر و روشن از پیامبران و معصومین از ولایت می‌افتد و بدین خاطر است که هر کاری ولایت فقیه انجام می‌دهد ما پذیرائیم و آن عین عدالت است و ما آن چنان که باید آن امام عزیزمان را نشناخته ایم آن به معنی روحانی و ژرف‌نگری و تیزبینی در تمام مسائل دنیا که دنیا روی آن وا می‌ماند آن سیاسیون و جامعه شناسان و تحلیل گران شرق و غرب که می‌بایست این چنین باشد چون آنها همه چیز را در نظر می‌گیرند جز قدرت الهی را.

مطلبی دیگر که این به جای خودش مهم است و بستگی به سرنوشت انقلاب اسلامی دارد آن است که دشمنان اسلامی و انقلاب اسلامی هر توطئه ای که انجام دادند به نتیجه نرسیده و توطئه دیگر را پیش می‌گیرند یکی از آنها در حال حاضر نفوذ بین ما نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی و جدائی بین ما با دولت‌های مختلف و دشمنان گرگ صفت که به لباس دوست در می‌آیند می‌باشد.

آن توده ای خائن به لباس مقدس روحانی و پاسدار در می‌آید و آن غرب‌زده خائن هم به لباس روحانی در می‌آید. از این راه اکثریت را وادار به ارزیابی مسائل موجود در جامعه می‌کنند و از هدف اصلی در می‌آورند که ما می‌باید در این مورد بی‌نهایت هوشیار و تیزبین باشیم و از تاریخ درس بگیریم. به تاریخ نگاه کنیم، می‌بینیم که اسلام هیچ وقت از نیروی مقابل ضربه نخورد بلکه اگر ضربه خورده است (که خورد) از درون بود، از راه نفاق بود و این را بدانید که تا موقعی که شما در خط اسلام فقاهت هستید. دشمنان اسلام دست از شما نمی‌کشند.

و هان ای مسئولین جمهوری اسلامی! ای شمایی که دارید جامعه را با مدیریت خود اداره می‌کنید، این را همه‌تان می‌دانید که با خون دادن این شهیدان، آن دلسوختگان اسلام، شما به این مقام و مسئولیت رسیدید. تک تک شهدا از شماها بازخواست می‌کنند که ما خون دادیم تا حکومت الله در پهناور زمین دنیا برقرار شود. شماهایی که حکومت این کشور را به دست گرفته اید، چه کار دارید می‌کنید؟ نکند مقام، شما را در خودش ببلعد و از مسئولیت سنگین خدای ناخواسته دورتان کند. این را امام‌مان گفته است تا موقعی که شما در جهت این ملت و در خط اسلام فقاهت که الان در خط متبلور است، باشید همیشه شما را پذیرا و در غیر این‌صورت آن چنان شما را پایین می‌کشند که ندانید چه کار باید کرد. از تاریخچه رسالت این انقلاب درس بگیرید. این را شهدای عزیزمان نیز می‌گویند و دامن‌گیر شما در آخرت هستند و امت حزب الله و شهیدپرور در این مورد باید مسئولیت سنگین خودش را ایفا نماید.

چند تذکر، وصیت تمام شهیدان این انقلاب و سربازان آن امام زمان و سنگرنشینان و زاهدان شب و شیران روز به شما امت شهیدپرور و همچنین وصیت این سرباز حقیر که بتواند با دادن خویش در حد خود به اسلام و جامعه اسلامی کمکی کرده باشد البته همچنان که قرآن کریم می‌فرماید: «الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان صقاً» ( اهل ایمان در راه خدا و کافران در راه شیطان جهاد می‌کنند پس شما مؤمنان با دوستان شیطان بجنگید و از آنها هیچ بیم و اندیشه مکنید که مکر و سیاست بسیار سست و ضعیف است.) البته با دشمنان اسلام می‌جنگیم نیت این که برویم و شهید بشویم را به خودمان تلقین نمی‌کنیم. تا می‌توانیم می‌کشیم و آن وقت که خدا خواست در راهش جان می‌سپاریم و کشته می‌شویم. شاید توانسته باشم جان‌های پاک شما را متوجه هدف همه شما باشد.

و چند کلمه ای را هم به پدر و مادر و خواهران و برادرانم، ای پدر گرامی و مهربانم ای پدر سالخورده، شما وظیفه ات را نسبت به من انجام دادید ولی این حقیر نمی‌دانم چگونه با شما صحبت کنم. خداوند تبارک و تعالی از سر تقصیرات ما بگذرد و شما پدر مهربان و همچنین شما ای مادر دلسوخته ام، ای مادری که در تربیت و بزرگ کردن من رنج ها متحمل شدی.

ای مادر مهربان! امانتی را که خداوند تبارک و تعالی به شما ارزانی داشت یعنی فرزند، شما وظیفه ات را نسبت به این امانت انجام داده اید. صاحب این امانت، زمانی این امانت را به شما داد و هر وقتی که خواست از شما باز پس می‌گیرد. چه خوب که این امانت به استقبال صاحب خود برود.

مادرجان! از شما می‌خواهم مرا حلال کنی. مادر جان نمی‌دانم چه جوری حرف‌های درونم را به شما برسانم. خداوند تبارک و تعالی شما را بیامرزد و ای خواهر و برادرانم از شما می‌خواهم که بیشتر خودتان را به این انقلاب نزدیک کنید تا مسئولیت خودتان را در قبال این انقلاب انجام دهید برای من گریه نکنید، اگر هم خواستید گریه کنید، مظلومیت امام حسین (ع) را به یاد بیاورید. روز عاشورا را به یاد بیاورید. در آن موقعی که بنی‌هاشمیان آن راهیان الله چه بسرشان آمد.

شما خواهران مهربانم! الگوی خودتان زینب (س) که آن روز داغ شش برادر دید، داغ فرزند دید ولی استوار و مقاوم در مقابل یزیدیان بود. شما نیز باید الگو بگیرید. به یتیمان توجه کنید و صبر پیشه کنید.

و چند کلمه ای با همسر مهربانم، من آنگونه که می‌بایست وظیفه ام را نسبت به تو انجام دهم، ندادم و حقی که شما به گردن من داشتید ادا ننمودم. مرا ببخش و صبر و استقامت پیشه کن. آن دختر کوچولویم، آن امانتی که از جانب خداوند تبارک و تعالی به من و شما سپرده شد، ما که امانت‌داری نکردیم ولی شما امانت‌دار خوبی باش. وظیفه سنگین مادری ات را نسبت به فرزندت انجام بده. مخصوصاً در تربیت فرزندانت انجام بده. مخصوصاً در تربیت فرزند که باید سالم آن امانت را به جامعه تحویل نمائید.این وظایف سنگین مادری شما نسبت به فرزندانت، ان‌شاءالله خداوند تبارک و تعالی شما را تأیید بفرماید.

در پایان وسایلی که داریم در اختیار شما و دختر کوچولویم، آنچه می‌توانی در راه خدا خرج کن. مخصوصاً در رابطه با جبهه، همسر مهربانم، همانگونه که خودت می‌دانی جدائی بین من و شما برای خدا بوده است. ما در قبال این انقلاب مسئولیت شرعی داشتیم و بر ما واجب بود که دست جنایت کاران را که به این انقلاب دراز شد کوتاه کنیم. ما در جبهه و شما در پشت جبهه، هر چقدر که توانائی داریم. خدایا تو را به امام زمان (عج) قسمت می‌دهم که امام عزیزمان را در پناه خودت با عزت و سلامت محفوظ بدار.

خدایا ما را ادامه دهنده راه شهدا قرار بده.

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار