سوالی که باید پرسیده شود؛
مهم نیست که باید به آن پاسخ داد یا نه!
گرانی عامل اوج مجدد کرونا بود یا کرونا موجب رشد گرانی شد؟
مهم نیست که انکار میشود یا نه اما گرانی عامل غیرقابل اغماض در اوج گیری مجدد کرونا در ایران است.
این شاید مهمترین تفاوت کرونا در ایران با همه دنیا باشد!
بورس کالا در ایران بر عکس تمام دنیا رشد عمودی و نه فقط صعودی داشت اما رشد بورس اصولاً یعنی رونق اقتصادی...
پس اگر رشد بورس به مفهوم رونق اقتصادی باشد یا اینکه بورس به علت رونق یک اقتصاد رشد کند باید پشتوانه پول ملی آن کشور باشد.
به عبارتی رشد و رونق بورس در یک کشور ارزش پول رایج آن اقتصاد را افزایش میدهد یعنی وقتی شکوفایی اقتصادی هست قدرت خرید واحد پولی بالا میرود.
اما چرا با آنکه چیزی به نام رشد بورس در اوج کرونا در بوق و کرنا میشود، ریال که وجه رایج بورس صعودی کالا در ایران است تضعیف شد؟
ماجرا یک جواب بیشتر ندارد؛
«بورس رشد نکرد بلکه گران شد»
این جمله همانقدر عمیق است که اگر ارزش سهام ایرانی را به دلار تبدیل کنیم ارزش حقیقی بورس کالایی تهران معلوم میشود.
وقتی دلار در یک بازه کوتاه اقتصادی در سال ۹۲ از ۳۵۰۰ تومان به ۲۰ هزار تومان در سال ۹۹ برسد باید درک کرد که ارزش واحد پول ایران در مقیاس جهانی تا ۶ برابر کاهش یافته است.
این در مقیاس کالایی، سکه یک میلیون تومانی سال ۹۲ را ۱۰ میلیون تومان در سال ۹۹ نشان میدهد که معناش بیارزش شدن ۱۰ برابری واحد پول در فاصله کوتاه ۸ ساله دارد.
بورس کالا اگر سرمایه ملک و زمین را هم در نظر بگیرد با ده برابر شدن یا نشدن ارزش واحد سهام باید خود را به دلار و طلا تبدیل کند.
بیارزش شدن واحد پول را مردم به شکل گرانی میبینند اما در کالاهای اساسی به علت اثر تعزیراتی و تعرفهگذاری دولتی تا ۵-۶ برابر بیشتر نمیتواند خود را نشان بدهد.
این گرانی کالا تا ۶ برابر سال ۹۲ قابل درک است.
مردم در بهار سال ۹۹ با کار بیشتر دستمزد کمتری از سال ۹۸ گرفتند و مجبور شدند بیشتر کار کنند.
کرونا با فعالیت اقتصادی بیشتر مغایرت داشت.
پس کرونا موجب گرانی همراه با رکود شد.
بی ارزش شدن بیشتر دستمزد، برای حفظ قدرت خرید کار را بیشتر کرد؛ اما آنچه افزایش یافت تولید نبود بلکه مراودات خدماتی و دلالی بیشتر انسانها برای کسب درآمد بیشتر برای تأمین مایحتاج بود!
این همان رونق کاذب در بورس کالای ایران بود.
مردم خانه نشینی که کار نداشتند و نقدینگی را به جای کالای فیزیکی در مبادله مجازی بورسی به کار انداختند اما این ماجرا مانع از اختلاط بیشتر فیزیکی مردم نشد زیرا مبادله فیزیکی کالا اصل اقتصاد مبتنی بر دلالی ست.
اختلاط بیشتر مردم درگیر گرانی و فقر در معیشت رونق کاذبی را نشان داد که زجر اقتصادی نامیده میشود.
در زجر اقتصادی شما تلاش ممتد و شدید میکنید تا کسب درآمد کنید اما ارزش کار شما یک دهم گذشته است.
ناخودآگاه گرانی موجب اختلاط بیشتر مردم ایران شد.
در صف ماندنها و هجوم جمعیت معطل برای کسب یک کالای کمیاب و ارزشمند یعنی تراکم یعنی ازدحام و اینطور کرونا در ایران معلول و علت گرانی شد.
با روند افزایشی گرانی مهارگسیخته امتناع و نافرمانی مردم از محدودیتهای کرونا علنیتر خواهد شد و گرسنگان به جای قرنطینه به تلاش فیزیکی بیشتر برای کسب درآمد ادامه خواهند داد و این یعنی رواج بیشتر کرونا در تجمعات انسانی...
این تنها ترازوی اقتصادی جهان است که دو کفهاش دارد بالا میرود زیرا آنچه که دارد رشد میکند خود ترازوست!
این همان سیکل معیوب است.
کرونا با ادامه اثر تحریم و گرانی با امتناع مردم از کار نکردن به علت فقر فزاینده به شکل تصاعدی رشد خواهد کرد و اینبار حتی اثر جنازه مردم را خانهنشین نمیکند!
چیزی شبیه زندگی زمان جنگ؛ مردم به آوردن تلفات عادت میکنند و اینطور میشود که مرگ و زندگی در هم میلولند...
مردم هر روز بعد از خاکسپاری مردم دیروزی به سر کار تجمعی میروند زیرا از گرسنگی مردن سختتر از مردن از خفگیست...
اینطور وسط یک دویدن میافتی بی آنکه درد انتظار را احساس کنی و اینطور بازی ناگهان ایستاده تمام میشود تا راحت شوی...
متأسفانه مرگ در فقر شدید یک اتفاق پیشپا افتاده است و آپاتی ناشی از سرخوردگی و انسداد اقتصادی توقع انسانها از زندگی سالم را کم میکند.
هر کس که اثر فقر بر کرونا را درک نمیکند،
یا فهم درستی از همافزایی فقر و آپاتی ندارد،
آمیختگی مرگ و زندگی در عصر طاعون را دوباره بخواند!
مردم به زندگی در لبه مرگ عادت کردند زیرا ظرفیت احساسی انسانها در هیجان ته میکشد...
این همان انسداد کاتکلآمین ریلیز به زبان طب است...
ما به پایان احساس درد رسیدهایم این قسمت آخر یک اپیدمی آپاتی اجتماعی ست.
انتهای پیام/*