آهسته راه میرود ، اغلب پیاده، بدون خدم و حشم ، بی یال و کوپال ، به نماز که می ایستد، تنها یک صدا بر مسجد طنین انداز میشود، یاد قیامت. او چندان اهل تعارفات نیست و نه چندان مشتاق تشریفات. برخلاف برادر بزرگترش، چندان هم سیاست پیشه نیست هرچند سیاسی هم هست.صفت بارز او ساده زیستی. صفتی بس نایاب پر این دوران عجیب.صدای تکبیره الاحرامش که با نوای کودکی معصوم درهم می آمیزد ، جلوه ای از عبودیتی را می آفریند که انسان مدرن وبدتر از آن انسان پست مدرن به شدت در تعقیب این چنان معنا و مفاهیم گرانسنگی است.
اشتباه نکنیم لطفا ، نه او کاندیدای مجلس و خبرگان است نه به ما وعده حمایت داده که در عمرش نیز چنین نکرده است.
آخر او روحانی است، و همین باید شاخص روحانیت باشد نه وابستگی. او وارسته است نه وابسته اما این استقلال به معنای بی ادبی نبوده و نیست.آری او سنتی است و همین متمایز میکند، از جوانانی که در بحران بین سنت و مدرنیته نمی توانند راه تبلیغ صحیح را بیاموزند.او در هر منبر مساله می گوید و این یعنی منبر با برکت. او به هرکه ببیند ، چه بشناسد و چه نشناسد، سلام می دهد این یعنی سنت نبی صلی الله علیه.
او ساده زنذگی میکند و همین یک بند برای انسان مشتاق آموختن بسیار است. ساده زیستی یعنی مبارزه با نفس اماره ای که هرکس را به یک بهانه ای ملزم به بهره برداری های مجاز و غیر مجاز از لذایذ دنیوی سوق میدهد. اما این التذاذ حد ی وقفی ندارد و همیشه انسان را عطش تر می سازد.
اورا
دوست می دارم چون انسان ها را دوست می دارد. اما اینها سبب نمیشود با کسی مماشات
کند. اشتباه از سوی هرکسی باشد محکوم میکند. او مصداق بارز خداترسی است. مسجد شکلی سالهاست که میعادگاه علاقه مندان اوست.نوای صلای آرامبخش او مجالی برای تامل و
غور در زندگی و حالات پیچبده آن است البته برای تدبرکنندگان. او
متواضعانه رفتار میکند،او
همواره ایرادات جامعه را بیشتر بر گردن خود میگیرد نه دیگران موهوم.او متواضعانه
هم سلکان خویش را دراوضاع اسفناک فرهنگی امروزه سهیم می داند.او
با جوانان انس میگرد او خوشرو و مودب است او....او کسی نیست جز آیت الله شیخ جواد بنابی که خداوند حافظشان باشد.
گزارش:پونه موسوی