حمیده پهلوان کاخکی، کارشناس ارشد کودکان استثنایی و بازیدرمانگر در اینجا درباره یکی از مشکلات شایع دانشآموزان و رفتار معلم و والدین سخن میگوید. وی توضیح میدهد: وقتی موضوع یادگیری به میان میآید معمولا همه دانشآموزان را به دو دسته سالم و استثنایی تقسیم میکنند که باید باید از مدارس عادی جدا شوند درحالیکه این تقسیمبندی درستی نیست.
نشانههای دانشآموز دارای اختلال یادگیری
وی درباره نشانهها میگوید: اختلالات یادگیری یک بحث پیچیده و گسترده است که والدین و معلمان باید از آن اطلاع داشته باشند تا بتوانند به کودک کمک کنند. این سخن برای عدهای از کودکان به کار برده میشود که باوجود داشتن هوش یا IQ نرمال یا نزدیک به نرمال با مشکلاتی در آموزش مواجه هستند. این دانشآموزان در مدرسه مدام دچار شکستهایی میشوند که در دوران قبل از مدرسه و پیشدبستانی قابل شناسایی نبودند.
این کارشناس کودکان استثنایی ادامه میدهد: به این دلیل که این کودکان هم مشکلات رفتاری و هم یادگیری دارند ممکن است در دسته کودکان کمتوان ذهنی قرار بگیرند درحالی که چنین نیست. این کودکان قد، وزن و رشد تقریبا طبیعی داشته و مانند همسن و سالان خود بازی میکنند اما چون پرجنبوجوش و پرتحرک هستند ممکن است با کودکان بیشفعال(ADHD) اشتباه گرفته شوند. همچنین دچار بیثباتی عاطفی هستند و در شنیدن و تکلم مشکل دارند به همین دلیل در مفاهیم ریاضی و نوشتن و خواندن مشکل دارند.
اختلالاتی بدون عامل مشخص
پهلوان درباره عوامل موثر در ایجاد اینگونه از اختلالات اضافه میکند: دلایل زیادی میتواند باعث بروز این مشکلات در یادگیری شود اما هنوز علت دقیق و مشخصی برای آن تعیین نشده است. مثلا عوامل محیطی، آموزشی یا بیوشیمیایی در ایجاد این اختلال دخیل است.
اختلالات یادگیری و دردسرهای مدرسه
وی اشکال در حوزه نوشتن را از شایعترین مشکلات این دانشآموزان میداند و میگوید: این کودکان بیشتر خط ناخوانایی دارند و نمیتوانند بین صداها و حروف هماهنگی ایجاد کنند. همچنین در نوشتن مطالبی مانند انشا هم دچار خطاهای گرامری فراوان هستند. مشکل دیگر این دانشآموزان در حساب کردن و ریاضیات است.
کودکانی با اعتماد به نفس پایین
این بازیدرمانگر همچنین به یکی از مشکلات رایج در کودکان دچار اختلالات یادگیری اشاره کرده و میافزاید: این کودکان اعتماد به نفس پایین و درماندگی زیادی دارند. به این جهت که هرچه تلاش میکنند پیشرفتی ندارند و مدام با شکست مواجه میشوند و به این باور میرسد که دچار درماندگی است. این دانشآموزان در مدرسه غیرفعال هستند چون انگیزه درونی ندارند و از طرفی رفتار دیگران هم مشکل آنها را تشدید میکند زیرا بیشتر والدین یا معلمان به آنها برچسب تنبل و... میزنند.
مراجعه به مراکز مشاوره و گرفتن تست ضروری است
پهلوان یکی از راهکارهای اساسی را مراجعه به مراکز مشاوره دانسته و اظهار میکند: بهترین کار این است که اگر اختلالی در آموزش فرزند خود مشاهده میکنید او را به یک مرکز مشاوره ببرید تا تستهای لازم گرفته شود. با شرکت در جلسات مشاوره و گرفتن تست میتوان میزان و نوع اختلال را مشخص کرد. از طرف دیگر تشخیص به موقع بهویژه در سال اول و دوم دبستان تاثیر زیادی در حل مشکل دارد.
وظایف اطرافیان در برخورد با دانشآموز دچار اختلال یادگیری
وی میافزاید: بعد از محرز شدن وجود اختلال یادگیری باید راهکارهایی را برای برطرف شدن مشکل انجام داد. به این ترتیب که محرکها محیطی را کاهش بدهید. هم معلم در مدرسه و هم والدین در خانه باید این نکته را رعایت کنند. زیرا حواس این کودکان به آسانی پرت میشود. روش دوم این است که آموزشهای ویژه و مشخصی را به کودک بدهید.
راه سوم آگاهشدن معلم به تواناییهای کودک است بهطوریکه نه انتظار بیشتر و نه توقع کمتر از او داشته باشد. زیرا آموزشها گاهی اشتباه هستند و همین عامل کمبود اعتماد به نفس دانشآموز را تشدید میکند.
این روانشناس یادآور میشود: والدین چنین کودکی باید او را حمایت کنند به این علت که به دلیل وجود مشکل اغلب سرکوب شده و سرزنش میشود و انگیزههای باقی مانده را از دست میدهد. چه بسا بیشتر دانشآموزانی که در مقاطعی از تحصیل به دلیل بیانگیزگی و بیعلاقگی ترک تحصیل کردهاند در واقع جزو همین دسته از اختلالات یادگیری بودند که کسی آن را به موقع تشخیص نداد.