ستیزه میان مردم شهرهای همجوار عموماً به دلیل وجود منافع مشترک است. اما این باور نهادینه شده در ذهن ما دهلرانی ها از کجا نشات می گیرد که ایلامی ها کیک منافع استان را عادلانه قاچ نمی کنند...
کد خبر: ۱۶۷۳۲۰
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۷ 21 January 2016
ستیزه میان مردم شهرهای همجوار عموماً به دلیل وجود منافع مشترک است. اما این باور نهادینه شده در ذهن ما دهلرانی ها از کجا نشات می گیرد که ایلامی ها کیک منافع استان را عادلانه قاچ نمی کنند...
به گزارش
تابناک ایلام:
بدون توزیع پرسش نامه و تنها با مشاهده میدانی می توان گفت که پاسخ قریب به اتفاق دهلرانی ها این است: بله حق ما را می خورند یا حق ما را نمی دهند!
 
 
اما این گزاره تا چه اندازه حقیقت دارد؟ رقایت میان شهرهای همجوار در همه جای ایران وجود دارد. دعوای نیشابوری ها و سبزواری ها سال هاست ادامه دارد. بابلی ها و آملی ها هم رقابت دائمی و شدیدی دارند. در مواردی حتی وبلاگ هایی ساخته اند و نوشته اند: ورود آملی ممنوع! یا برعکس!... سال گذشته  تغییر نام یک تابلو باعث دعوای مردم دو شهرستان دیر و دشتی در استان بوشهر شد! جمعیت دیر تقریباً با دهلران برابر است و دشتی نزدیک به 80 هزار نفر جمعیت دارد. مقصودم این است که هیچکدام روستا یا مناطق کوچکی نیستند که بشود نادیده گرفت.
 
ستیزه میان مردم شهرهای همجوار عموماً به دلیل وجود منافع مشترک است. اما این باور نهادینه شده در ذهن ما دهلرانی ها از کجا نشات می گیرد که ایلامی ها کیک منافع استان را عادلانه قاچ نمی کنند و همیشه سهم دهلران کم و ناچیز است؟ آیا اگر دهلران مرکز بود و ایلام یکی از شهرهای استان ما عادلانه منافع را قسمت می کردیم؟ در هنگام استخدام ها با خویشاوندان مان مثل غریبه ها برخورد می کردیم و «پارتی بازی» نمی کردیم؟ آیا لزوماً قدرت و بالادستی بودن با خود بی عدالتی می آورد؟
 
پاسخ به پرسش هایی از این دست بیش از گمانه زنی نیازمند کار مطالعاتی است. با توزیع پرسشنامه و داوری عادلانه و پرهیز از سوگیری های فردی. دهلران جوان های تحصیلکرده بسیار خلاقی دارد که قادر هستند در این خصوص دست به مطالعه بزنند و نتایج آن را منتشر کنند که ریشه این قضاوت از کجا می آید و تا چه اندازه به حقیقت نزدیک است اما ...
 
کسانی که از شهرهای دور به ایلام سفر کرده اند عموماً از برخورد مهربانانه، آغوش گشوده و سخاوتمندی مردم ایلام تعریف می کنند. حتی پیرمردهای دهلرانی که در روزگار گذشته برای خرید مایحتاج و قند و شکر و گندم و ... گذرشان به ایلام می افتد از مردمان این شهر به نیکی یاد می کنند و هنوز دوستانی در طوایف مختلف این شهر دارند که نماد مهمان نوازی هستند. اما آیا پوست اندازی سریع ایلام از یک بزرگ روستا به یک شهر به معنای مدرن باعث شده است روابط دوستانه جای خود را به مراوده های صرفاً تجاری و اداری بدهد؟ آیا نسل جدیدی که در ایلام زندگی می کنند لزوماً به قواعد پدران خود که مبتنی بر مراوده های سنتی است وفادار نمانده اند و زندگی شهری را برگزیده اند که رفت و آمدهای محدود و برنامه ریزی شده دارد؟ این اتفاق در دهلران نیفتاده است؟ 
 
بسیاری از ما که برای کار اقتصادی یا اداری به ایلام رفته ایم حتماً نمونه هایی از برخورد خوب، محترمانه و همدلانه را دیده ایم، آیا اصرار داریم آن برخوردها را فراموش کنیم و اندک برخوردهای احیاناً تند و تلخ و توام با تبعیض را در ذهن با مرور مداوم زنده نگهداریم؟ آیا اگر برای همین مقصود به شیراز، تبریز، بیرجند  یا بافق می رفتیم همه برخوردها محترم و منصفانه بود؟
 
در بروز برخی از مشکلات وگله مندی ها یا چنان که مردم در کوچه و خیابان می گویند پارتی بازی و ندادن سهم دهلرانی ها از بودجه و تضییع حقوق ورزشکاران و هنرمندان در مسابقات و ... گاهی خود ما هم مقصریم. برخی از مدیران شهرستان که دهلرانی هستند گاه برای خوشایند مدیر بالا دستی در مرکز استان و حفظ میز تسلیم محض هستند. حتی از حقوق قانونی خود استفاده نمی کنند و با گفتن « از استان دستور رسیده» خودشان را تبرئه می کنند. در مواردی گفته شده است که مدیر دهلرانی در مقابل استخدام های خارج از قاعده سکوت کرده و تن به رضایت مدیر مافوق داده است. امری که قطعاً باعث نارضایتی همشهریانش می شود.  تلاش برای رضایت مدیر بالادستی به هر قیمتی از آفت های اجتماعی است که البته تنها خاص دهلران نیست.
 
اختلاف میان شهرستانی ها و مرکز نشینان موضوعی تازه نیست. عموماً گله می شود که تمام امکانات مال مرکز است و تهرانی ها همه چیز را برای خودشان می خواهند. در حالیکه یک نگاه ساده به هرم قدرت در ایران نشان می دهد در میان سیاستمداران درجه یک اصولاً پیدا کردن«تهرانی» دشوار است. زادگاه رهبر عالی نظام مشهد است، رئیس جمهور روحانی اهل سمنان است، روسای دو قوه دیگر ریشه ای آملی دارند، جهانگیری معاون اول در سیرجان به دنیا آمده، محمدباقر نوبخت رشتی است، رئیس مرکز ملی آمار ایران عادل آذر زادۀ دهلران است و ... به بیان ساده تر علیرغم دشواری هایی که وجود دارد این شهرستانی ها هستند که با سخت کوشی خود را به مرکز «تحمیل» کرده اند و حالا سکاندار هدایت یک کشور هستند.
 
در اینکه قطعاً مدیرانی در استان هستند که جزئی نگر بوده و حتی ممکن است در گعده های شخصی اصرار داشته باشند منافع بیشتری به مرکز استان برسد تردیدی نیست. همین رفتارها باعث گله مندی شهرهای دیگر استان از دهلران گرفته تا آبدانان و بدره و مهران و دره شهر و ... شده است و بسیاری  ترجیح داده اند جلای وطن کنند اما قهر و گلایه و شکایت چاره کار نیست. 
 
ایلام استان کوچکی است و دهلران شهری کوچکتر در این استان. به شخصه هیچ راهی جز تلاش بیشتر برای «تحمیل» توان، هوش و استعداد نمی شناسم. اگر دری قفل شده وجود دارد حتماً برای آن کلیدی وجود دارد. باید آنقدر ایستاد و بر این در کوبید تا باز شود. 
 
این نوشتار در پی ایجاد اختلاف نیست و برعکس مشتاق است بگوید برای بسیاری از ایرانیان هر کسی که در استان ایلام زندگی می کند جزئی از این استان است و کمتر کسی اصولاً خبر دارد که مثلاً کارخانه سیمان دهلران برای افتتاح شدن چه موها سفید کرد یا جاده آبدانان به دره شهر چه پیچ و خم های کُشنده ای دارد یا مردم در مهران از گرد و غبار چه می کشند ... وقتی در جغرافیایی چنین به هم تنیده زندگی می کنیم و حیات مان به هم گره خورده است به جای پافشردن بر اختلاف ها و پیدا کردن دلایلی که نشان بدهد «ایلامی ها حق دهلرانی ها را می خورند» دنبال بهانه هایی برای یافتن مرزهای مشترک و آشتی بیشتر بین مردمان استان باشیم.
 
با مشت های گره کرده هیچوقت دو نفر نمی توانند به هم دست بدهند. اگر دنبال گرفتن سهم بیشتر از بودجه استانی هستیم، اگر می خواهیم در آزمون های استخدامی فضای عادلانه تری حاکم باشد، اگر توقع داریم هنگام مراجعه به مرکز استان برای پیگیری یک نامه اداری برخوردی محترمانه و شایسته ببینیم، چاره ای جز نشستن بر سرمیز مذاکره و یافتن راهکار نداریم.
 
وقتی ایران و ایالات متحده ساعت ها با هم مذاکره می کنند و در مواردی به توافق هایی می رسند که هر دو طرف از آن منتفع می شوند قطعاً می توان در اشلی کوچکتر آن را در کشور هم پیاده کرد. آن وقت سبزواری ها و نیشابوری ها، آملی ها و بابلی ها، دیری ها و دشتی ها و دهلرانی ها و ایلامی ها حتماً می توانند در کنار هم زندگی بهتری داشته باشند. آن وقت مردمان مهربان تری خواهیم بود و ایرانی آبادتر و آزادتر خواهیم داشت. چاره دیگری داریم؟/ف
منبع:نسیم دهلران/احسان محمدی

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار