عباس بهنود در گفتوگو با ایسنا، گفت: با توجه به اینکه مبحث اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده است، باید گفت که این بحث چکیدهای از سند چشمانداز 20 ساله است که برای نیل به اهداف این سند اقتصاد را به صورت مقاومتی (یا همان رجوع و بروز مزیتهای داخلی کشور) چینش کرده است. اما بحث به همینجا ختم نشده و باید گفت که در راستای اجرایی کردن این سیاست اقدام ملموسی صورت نگرفته است.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: در اجرای این سیاست، نوعی عدم باور و تعارفات معمول جامعه ما حاکم است. «انشاءالله درست میشود»، «خدا کریم است» و ... عبارتهایی است که برای همه ما آشنا است. بدون تعارف باید گفت که اجرای قوانین و دستورالعملها و سیاستهای اقتصادی در کشور ما تقریباً بهصورت ظاهری و بدون داشتن نتیجه عملی اجرا میشوند.
بهنود خاطرنشان کرد: باید گفت که سیاستهای اقتصاد مقاومتی عمده مشکلات حال حاضر اقتصاد ایران را بازگو کرده و به نوعی عصاره خواستههای اقتصاد کشور است که باید به صورت علمی و منسجم به اجرا در آورده شود.
این کارشناس اقتصاد با اشاره به سیاستهای اقتصاد مقاومتی عنوان کرد: سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی به صورت کلی در 24 بند ابلاغ شده که تقریبا همان مطالب سند چشمانداز و نیز گیر و دارهای اقتصادی کشور را در خود جای میدهد
وی افزود: سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی را میتوان به هفت بخش تقسیم کرد که این بخشها شامل سیاستهای مربوط به منابع انسانی (اشتغال، بهرهوری، کارآیی و ...)؛ سیاستهای مربوط به هدفمندی یارانهها؛ مباحث توزیع مجدد منابع و درآمدی کشور؛ صادرات و واردات؛ مباحث مالی و مالیاتها و بانکها؛ تأکید بر ارزشافزوده و مباحث بازدارنگی و افزایش هزینههای تحریم برای طرف مقابل (دشمن) است.
این مدرس دانشگاه، چرایی اجرا نشدن سیاستهای اقتصاد مقاومتی در کشور را با کمک نظریهها و دیدگاههای اقتصادی تشریح کرد و گفت: اما چرا تا به حال این موارد اجرا نشده است؟ بگذارید مطلبی را در مورد کینز و دیدگاههای این دانشمند بزرگ اقتصادی بگویم. در سال 1930 و بحران بزرگ آن زمان کینز راهکارهایی را برای کشور انگلستان پیشنهاد میکند که این مطالب به جای انگلستان در آمریکا مورد پذیرش قرار میگیرد و آمریکا بهعنوان اولین کشور با استفاده از این راهکارها از بحران بزرگ آن زمان خارج میشود.
بهنود با بیان اینکه اقتصاد در کشور ما به عنوان علمیکاربردی کمتر شناخته شده است، یادآور شد: در کشور ما هنوز به اقتصاد نه به عنوان یک علم، بلکه با همان دید حاجیبازاری نگاه میشود که البته باید گفت اقتصاد ما آنقدر ضعف داشته و دارد که با رفتارهای همان حاجیبازارها کنترل شده و یا به هم میریزد.
وی ادامه داد: علت وجود چنین شرایطی در کشور ما این است که ما هنوز از یک اقتصاد سنتی گذر و به یک اقتصاد علمی و صنعتی ورود نکردهایم. بخشی از اقتصاد به شرایط علمی ورود کرده و بخش بزرگی از آن هنوز خیر. حال همان بخش ورود یافته هم با فرهنگ سنتی حاکم در اقتصاد دست و پنجه نرم کرده و با انواع بروکراسی اداری و قوانین ناقص هزینههای خود را افزایش میدهد.
این مدرس دانشگاه افزود: تمامی این مطالب گویای این است که این فرهنگ سنتی حاکم در اقتصاد ما و نیز عدم باور به اقتصاد بهعنوان یک علم و عدم پذیرش راهکارهای علمی برای برونرفت از شرایط حاکم و نیز عدم توجه به این نکته که برای هر اقتصادی باید راهکارهای بومی (راهکار اقتصاد مقاومتی) پیدا کرد و نیز توجه به سایر اقتصادها به عنوان مدینه فاضله و استفاده از الگوی آنها برای گذر از شرایط سنتی به شرایط صنتعی بدون اینکه بومیسازی شده باشد همه و همه باعث عدم اجرای سیاستهای اقصاد مقاومتی و به نوعی عقبماندگی اقتصادی را برای کشور ما رقم زده است.