روزنامه شهروند با بررسی شیوه صبحانه خوردن ایرانیان در 500 سال اخیر در گزارشی که بخشی از آن در اینجا آورده شده است نوشت:
صبحانههایی که در تاریخ ماندند
بررسی
و کاوش در منابع تاریخی به ویژه آنچه شرقشناسان و جهانگردان گزارش
کردهاند، یافتههایی جذاب درباره این سبک زندگی ایرانیان، دستکم در پانصد
سال اخیر ارایه میدهد. بر این اساس، گوشت گوسفند و جوجه، ماست، دوغ، آش
شلهقلمکار، کباب، شیرینی، ماهی، لبو، میوه، سبزی و ترشی و پالوده، در زمره
خوراکیهایی به شمار میآیند که در برخی مناطق ایران بر سفره صبحانه مهیا
میشده است. شاردن در توصیف صبحانه «اشخاص متوسطالحال» در دوره صفوی چنین
مینویسد «عبارت است از یک نان که در یک سینی چوبی رنگزده براق قرار دارد،
با مقداری پنیر و یک کاسه ماست، و یک کاسه دوغ، و یک یا دو نوع میوه که
یکی از آنها غالبا خربزه است».
آبراهام جکسن نیز صبحانه ایرانیان
روزگار قاجار را در کتاب «ایران در گذشته و حال» اینگونه وصف کرده است
«چاشت غالبا عبارت است از تخم مرغی خام، مقداری نان و فنجان بزرگی چای که
نیمی از آن را با شکر پر کردهاند. اگر مجال باشد و بخت یاری کند مقداری
کباب بره یا جوجه کباب و دو سه نان شیرینی زنجبیلدار برای التذاد خاطر و
رنگین کردن سفره به صبحانه علاوه میشود».
تاریخنگاران ایرانی نیز
در اینباره اشارههایی کردهاند. جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» در
اینباره آورده است «آش شلهقلمکار غذایی بود کامل، مخصوص صبحانه و ناهار و
ناهار که با نان تافتون که قاشق کرده پشتش میدادند صرف میگردید». او باز
روایت میکند که در سفره صبحانه «اعیان و خواص مطابق تمکن» خوراکیهایی چون
«نان و کره و مربا و پنیر و شیر و تخممرغ و بعضی کباب و کلهپاچه و به
مناسبت فصل آش شلهقلمکار و حلیم و نیمروی تخممرغ و هرچه از این قبیل و یا
غذاهائی که از شب برایشان گذاشته شده بود» وجود دارد.
قهرمان میرزا
عینالسلطنه نیز در روزنامه خاطرات خود از یک صبحانه در الموت یاد میکند
که «از شیر، نان، سرشیر، تخممرغ، گوشت، جوجه سرد و غیره» در آن گذاشته شده
بود.
نان ایرانی؛ همنشین همیشگی صبحانه
نوشیدنیهایی
چون چای، در روزگار قاجار، و قهوه، پیش و پس از آن و خوراکهایی چون نان،
عدسی، تخم مرغ، خرما، کره و پنیر، کله و پاچه، شیر و سرشیر، حلیم و مربا
دیگر اجزای یک صبحانه ایرانی را در پانصد سال اخیر در بر میگرفتهاند.
پیترو دلاواله، بازرگان ونیزی که در دوره صفوی به ایران آمد، از «مرباهای
عالی» یاد میکند که در میهمانی صبحانه امامقلی خان خورده است. پولاک، از
علاقه کارگران ایرانی به خوردن غذاهایی با پایه حبوبات در صبحانهشان اشاره
دارد «ایرانیها نخود، لوبیا و باقلا را قبل از خشک شدن میخورند. ماش را
تاب میدهند و با برنج میخورند؛ عدس را که زود نرم میشود ... میپزند
(عدسی) و این غذا، صبحانه کارگران را تشکیل میدهد». او همچنین تاکید
میکند که «اینان هویج و چغندر را در خاکستر داغ میپزند و به نام «لبوگرم»
به جای صبحانه میخورند».
عضو همیشگی سفره صبحانه ایرانی در همه
روزگار مورد اشاره اما نان است؛ خوراکی که گویی همنشین تاریخی سفره
ایرانیان به شمار میآید. آبراهام جکسن، نان ایرانی را از نانهای اروپایی
متفاوت میداند «نان عبارت است از ورقههای بزرگ خمیر که پیش از این، هنگام
توصیف محصول خارق العادهای که از ترکیب گندم ایران با تنورهای قدیمی
ایران نتیجه میشود ... قرصهای نان ایران غیر از قرصهای نان ماست یعنی
عبارت است از ورقههای مسطح بزرگ به درازی نیم متر یا بیشتر و به پهنای 30
سانتیمتر و یا چیزی بیشتر و به ضخامت یک «کیک» امریکایی معروف به «گریدل
کیک». موقع نان پختن خمیر را با زبردستی و مهارت محکم به درون ساج گلی یا
تنوری که در کف اتاق کثیف تیرهرنگ خانه یا در نانوایی واقعی ایرانی تعبیه
کردهاند، میچسبانند ... این نان ایرانی را که به تفاوت لهجه «نان» یا
«نون» میخوانند وقتی که در سفره میچینند، بطور کلی مرطوب و غالبا خمیر
است. اما اگر بگذارند خشک و ترد شود مزهای عالی پیدا میکند، اگرچه گاهی
برای هاضمه بسیار زیانبخش است».