کد خبر: ۲۷۵۵۳۶
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۲ 10 August 2016
زاینده‌رود!

نامش گویای همه‌چیز است؛ زندگی‌بخش بی‌منت.

قدم به هر جا که گذارد، همچو نامش تنها زندگی می‌بخشد حال چه به احوال آدمیان، طبیعت، خاک، چه به صنعت ...

رونق، رونق و رونق ره‌آورد گذر بی‌منت اوست.

اما چندی است که... نه! چندی نیست... سال‌هاست نفس‌هایش را به شماره انداخته‌اند.

بی‌مهری نکرده، بی‌مهری‌اش کرده‌اند.

خوان نعمتش را فراموش نکرده، به فراموشی‌اش سپرده اند.

یادش نرفته که اصفهان دلتنگش است، دلتنگی اش می‌دهند.

پیر نشده، اما در اوج بالندگی پیرش کرده‌اند.

سکته‌ای نبود، سکته‌اش داده‌اند.
 
اصفهان، زاینده‌رودش سکته‌ای نبود که دمادم نفسش بند آید و احیایش کنند؛ زندگی‌ها می‌بخشد به برکت نامش.

اصفهان، زاینده‌رودش مهمان یک‌روزه و دوروزه نبود که هرگاه خواستیم تعارفش کنیم و در به رویش بگشاییم؛ خود میزبان است.

اصفهان، زاینده‌رودش منت‌کشی نیست که اکنون جور بی‌مهری رفیقان یک‌روزه را بکشد؛ خود سراسر منعم است.

و زاینده‌رود ارث نبود که بر سر تقسیمش گروکشی کنیم؛ بلکه زنده رود قلب تپنده اصفهان است.

از تپش نمی‌افتد چراکه خون اصفهان و اصفهانی درش به جوش است.
 
خیلی‌ها نمی‌خواهند اصفهان زنده رودش را، زنده داشته باشد؛

سؤال‌ها می‌پرسند!

اصفهانی که سرآمد صنعت است چرا باید زنده رود داشته باشد؟

اصفهانی که قطب اقتصاد ایران است، زنده رود به چه دردش می‌خورد؟

اصفهانی که پاره‌ای از تاریخ پر شکوه ایران را با افتخار به دوش می‌کشد، دیگر بهانه زنده رودش چیست؟

چرا اصفهان زیاده‌خواه است و زنده رودش را می‌خواهد؟

چرا همۀ بهترین‌ها مال اصفهان است؟

 اصفهان، اصفهان نبود اگر بهترین نبود.

اصفهان مأمن امن برترین‌ها است.

اصفهان زیاده‌خواه است، چون حقش زیاد است.

زاینده‌رود یکی از حق‌های بزرگ، مطلق و مسلم اصفهان است؛ همچون قلب در بدن.

قلب اقتصاد، صنعت، تاریخ، طبیعت، برکت، شادی، سلامتی...

آری قلب اصفهان است چراکه در نبودش نفس اصفهان به شماره می‌افتد.

جوانانی  که جادوی آواز و نغمه‌هایشان طنین‌انداز دالان‌های خواجو، مارنان و سی و سه پل بود، اکنون دود قلیان‌هایشان به آسمان هفتم می‌رود.

کودکانی که به عشق آب‌بازی و رکاب زنی دوچرخه‌هایشان به استقبال زاینده‌رود می‌آمدند اکنون دیگر باید در گیم نت‌ها و پاساژها دنبالشان گشت.

دستان پدر و مادرهایی که به قلاب ماهیگیری و ریختن نان برای مرغابی‌ها به سمت زنده رود می‌رفت اکنون به سوی تلگرام و کانال‌هایش می‌رود.

قدم سالمندانی که به عشق تازه کردن حال و هوای پیری و رهایی از فکر فراغ فرزند، به بالین زنده رود می‌آمدند، اکنون دیگر رغبتی برای برداشتن گامی از گام دیگر ندارند.

دور هم نشینی های سالم خانوادگی و هم نشینی های جوانان در کنار زنده رود دیگر شده پاسوربازی  در صفه، دور دور کردن در خیابان‌های بالای شهر، پاتوق‌های ناسالم بیرون
 شهری، نشستن جلوی سریال‌های شبکه جم ....

چرا ارومیه و کارون نبودشان فاجعه است و سر تیتر و نشست بین‌المللی و چه و چه، ولی زنده رود نه!

اگر دریاچه ارومیه میراث طبیعی ارزشمند و زیستگاه سخت‌پوستان مهم و فلامینگو و ... است و خشک شدنش غم‌بارترین رخداد طبیعی است و برایش تدبیرها می‌اندیشند،
کتاب‌ها می‌نویسند، سازمان‌های مردم‌نهاد تشکیل می‌دهند، نشست‌های علمی می‌گذارند، آگهی‌های پر زرق و برق تبلیغاتی درست می‌کنند،  پس چرا برای زنده رود این تدبیرها به کار نمی‌آید؟

اگر کارون نبض خوزستان است و در نبودش کشاورز بدبخت می‌شود و اقتصادش زمین می‌خورد و برای ماندنش تقلا می‌کنند، تجمع می‌کنند، اجازه انتقال آب به جای دیگر را نمی‌دهند پس چرا این کارها به زنده رود نمی‌آید و عیب می‌شود؟

چرا این نشست‌های پر رنگ و لعاب، تیترهای داغ، بحث‌های علمی ، دلسوزی‌های رقت‌بار برای زنده رود نیست؟

چون اگر غبار ناشی از بستر زنده رود به گلوی اصفهانی‌ها برود، اشکالی ندارد.

چون اگر نیتروژن آمین وارد گردش غذایی اصفهانی‌ها شود و دست کم سرطان مری بگیرند، اشکالی ندارد.

چون اگر کشاورز اصفهانی در اثر نبود زنده رود و عدم کسب معیشت مشکل روانی پیدا کرد، اشکالی ندارد.

چون اگر اصفهانی‌ها دچار افسردگی ناشی از تأثیر نبود زیبایی شهری شدند، اشکالی ندارد.

چون اگر میزان ام اس و بیماری‌های اعصاب در اصفهان غوغا کند، اشکالی ندارد.

چون اگر اصفهانی به علت خشکی زنده رود، کارگاه محل کارش تعطیل شود و بیکار شود، اشکالی ندارد.

اما تمامی جواب این چراها برای دیگر شهرها مهم است و ملزم به اجرای برنامه‌های کوتاه و طولانی‌مدت و گزارش و وای و آه و واحسرتا ...

اما برای اصفهان نه. چون اصفهان است دیگر. خوان نعمت! اصفهان دیگر چه می‌خواهد؟

 اصفهان مسکن روحش را می‌خواهد؛ زنده رود.

انتظار برای بارش رحمت الهی و صرفه‌جویی در مصرف آب تنها یکی از راه‌های امید به جاری شدن همیشگی زنده رود است اما واضح است که توجه به زنده رود، این میراث طبیعی، تاریخی، فرهنگی ایران نادیده گرفته‌ شده؛ هرچند که به نظر مورد توجه قرار می‌گیرد اما در واقعیت تدابیر و توجهات برای حفظ این رود کم‌لطفی شده است. چراکه همواره تنها به عنوان یک ضامن اقتصادی و یا شعاری تبلیغاتی برای کسب رأی، مقام و ... در نظر گرفته‌ شده است؛ بدون اینکه تأثیرات بالقوه و مؤثر مرتبط با مسائل سلامتی و محیط زیستی آن با دقت مورد توجه قرار بگیرد.

حال هرچند کلید جناب رییس جمهور هنوز نتوانسته قفل حیات زنده رود را بگشاید اما اصفهان همچنان به مدیریت و تدابیر دست‌نشانده‌های ایشان امیدی به وسعت بخشندگی زنده رود را آرزو دارد.

یادداشت از: الهه سیف الدین، خبرگزاری ایسنا- منطقه اصفهان
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار