بی پرده با تاریخ؛
حضور گستردۀ مردم در تاسوعا و عاشورای 57 شکل مبارزه را وارد مرحلۀ تازه ای کرد و سرنگونی رژیم شاه را برای ناظران سیاسی حتمی کرد... در نخستین شب ماه محرم، مردم تهران و دیگر شهرها بر بام منازل خود رفتند و با سر دادن شعارهای سیاسی و بانگ «الله اکبر» به شکل تازه ای اعتراض خود را نشان دادند... صدها زندانی سیاسی آزاد شده بود که در صف اول راهپیمایان حرکت می کردند
کد خبر: ۳۱۰۶۸۶
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۴ 12 October 2016
محرم آمد و کمر شاه شکست
آذرماه سال 1357 با ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر همزمان شد. در آغاز این ماه امام خمینی(ره) با انتشار پیامی از ملت خواستند از دادن مالیات به دولت نظامی خودداری کرده و نیز از هرچه به رژیم طاغوت کمک می کند سرپیچی کنند.

به گزارش «تابناک»؛ رهبر انقلاب در روز 11 آذر، همزمان با نخستین روز محرم، در پیامی از سربازان سراسر کشور خواستند که از سربازخانه ها فرار کنند. ایشان همچنین تأکید کردند «من آنان را که با سکوت و احیاناً با اعمال خود از شاه خیانت کار پشتیبانی می کنند نصیحت می کنم که به ملت مظلوم که برای اسلام خون می دهند و فداکاری می کنند، بپیوندند».

تاسوعا و عاشورای سال 57 فرا رسید و مردم در اطاعت از فرمان امام به خیابان ها ریختند. مردم تهران در روز تاسوعا [19آذر] بزرگ ترین راهپیمایی ضدرژیم را برپا کردند. به گفتۀ حسین فردوست، در این روز شاه با مشاهدۀ حضور میلیونی مردم از هلیکوپتر تصمیم به فرار از کشور گرفت.
 
یک روز بعد و در روز عاشورا مردم به خیابان ها ریختند و دستجات عزاداری تبدیل به راهپیمایی بزرگ ضدرژیم شد. حضور گستردۀ مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا شکل مبارزه را وارد مرحلۀ تازه ای کرد و سرنگونی رژیم شاه را برای ناظران سیاسی حتمی کرد.
 

به دولت نظامی مالیات ندهید

امام خمینی در نخستین روز آذر به مناسبت نزدیکی ماه محرم پیامی فرستاده و تأکید کردند: «با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد، ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد... خطبای محترم و گویندگان عزیز، بیش از پیش به تکلیف الهی خود که افشاگری جرایم رژیم است عمل فرمایند».

رهبر انقلاب در این پیام تأکید کردند: «دولت نظامی، دولت یاغی و برخلاف قانون و شرع است و بر عموم است که با آن مخالفت کنند و از اعانت به آن احتراز نمایند و از دادن مالیات و آنچه به این دستگاه ظلم و طغیان کمک می کند سرپیچی نمایند و بر کارمندان و کارکنان شرکت نفت است که از خروج این ثروت حیات بخش جلوگیری نمایند».
 

حرم امام رضا(ع) رنگ خون گرفت


در دومین روز آذرماه سال 1357دولت ازهاری از مجلس سنا رأی اعتماد گرفت. نخست وزیر جدید در نطق خود تأکید کرد که دولت وی یک دولت موقت است و به محض برقراری نظم جای خود را به دولت غیرنظامی می دهد.

در همین روز در مشهد مقدس تظاهرات مردم سرکوب شد و مأموران به سوی پناهندگان در حرم شلیک کردند. درگیری هنگامی آغاز شد که جمعیت در اطراف صحن حضرت امام رضا(ع) مشغول راهپیمایی بودند. مردم به حرم پناه بردند، اما مأموران آنها را تعقیب کرده و به روی آنها آتش گشودند. با شدت یافتن تیراندازی، صحن مطهر خونین شد و عده ای به شهادت رسیده یا زخمی شدند.
 
امام خمینی(ره) به همین مناسبت با انتشار پیامی تأکید کردند: «تظاهرات مردم در مشهد سرکوب شد. درگیری هنگامی آغاز شد که جمعیت در اطراف صحن حضرت امام رضا(ع) مشغول راهپیمایی بودند. مردم به حرم پناه بردند، اما مأموران آنها را تعقیب کرده و به روی آنها آتش گشودند. با شدت یافتن تیراندازی، صحن مطهر خونین شد و عده ای به شهادت رسیده یا زخمی شدند». امام خمینی به همین مناسبت روز یکشنبه 5 آذرماه 57 مصادف با 25 ذی الحجه را روز عزای عمومی اعلام کردند.

سومین روز این ماه نیز آیات عظام تقلید به مناسبت کشتار در حرم امام رضا(ع) اعلامیه دادند و متذکر شدند به منظور اعتراض به این عمل ظالمانه روز پنجم آذر عزای عمومی خواهد بود و تعطیل عمومی اعلام می شود.

روز 5 آذر که فرا رسید به مناسبت پیام امام خمینی و نیز مراجع عظام تقلید تمام مغازه ها، بازار، کلاس های درس و بسیاری از بانک ها و ادارات که کارمندان آنها در محل کار خود حضور نیافته بودند، تعطیل شد. بر سر در خانه ها، مساجد و کوچه ها به نشانۀ عزاداری برای شهیدان حرم امام رضا(ع)، پرچم های سیاه نصب شده بود. مردم در مساجد، دانشگاه ها و میدان های اصلی شهرها، برای اعتراض جنایت دولت نظامی اجتماع کرده بودند.
 
محرم آمد و کمر شاه شکست 
 

محرم آمد

با فرا رسیدن ماه محرم، دولت نظامی اجتماعات و مراسم عزاداری در معابر عمومی و رفت و آمد در خیابان ها را از ساعت 9 بعد از ظهر، ممنوع اعلام کرد. امام خمینی نیز، روز 11 آذر اعلامیه ای به مناسبت فرارسیدن ماه محرم صادر کرد.

نکته بسیار مهمی که در این پیام به آن اشاره شده بود نفی هرگونه سازش با نظام طاغوت بود. عده ای با نام های گوناگون و با این عنوان که باید نظام طاغوت را گام به گام به شکست و اضمحلال کشید، طرح شاه سلطنت کند، نه حکومت را پیگیری می کردند؛ طرحی که امام با تأکید بر اینکه هر سیاستمداری بخواهد با وجود شاه بر کرسی بنشیند باید مطرود شود آن را با شکست مواجه کردند.

امام این عده را فرصت طلبانی دانستند که جایگاهی در میان مردم ندارند و باید سرجای خود بنشینند. با انتشار این پیام، سربازان بسیاری از پادگان ها گریختند و همین امر موجب تضعیف هرچه بیشتر ارتش شد.
 

الله اکبر

در نخستین شب ماه محرم، مردم تهران و دیگر شهرها بر بام منازل خود رفتند و با سر دادن شعارهای سیاسی و بانگ «الله اکبر» به شکل تازه ای اعتراض خود را نشان دادند. در تهران هزاران تن زن و مرد، ساعات منع عبور را نادیده گرفتند و در خیابان ها به تظاهرات پرداختند.
 
نظامیان در مقابله با تظاهرکنندگان، نخست با مسلسل و تفنگ شلیک هوایی کردند و سپس مردم را به گلوله بستند.. روز بعد، دولت اعلام کرد که هفت تن در جریان حوادث شب پیش کشته و 24 تن زخمی شده اند، ولی به گفتۀ سفیر انگلیس، تعداد مقتولان آن شب، حدود پانصد تن بود.
 

باز هم بگو نواره

ارتشبد ازهاری در سخنرانی خویش دربارۀ تظاهرات شبانۀ مردم گفت: «من با دوربینی که مخصوص دید در شب است همه جا را نگاه کردم هیچ کس بالای پشت بام ها نبود. دوربین را به دخترم دادم او هم چیزی ندید. یک عدۀ معدودی نوار شعار الله اکبر را پشت بلندگوهای قوی می گذارند و از بالای بام ها پخش می کنند. رنگ قرمز در جوی خیابان می ریزند و شایع می کنند که جوی خون راه افتاده...»

این سخنان سبب شد تا مردم در روزهای بعد ازهاری را مسخره کنند و با این شعار به سخنان وی پاسخ دهند؛ ازهاری گوساله، بازهم بگو نواره، نوار که پا نداره!
 

تاسوعا و عاشورای حماسی

در روز 19 آذر جامعۀ روحانیت مبارز، آیت اله طالقانی و جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر به وسیلۀ اعلامیه هایی از مردم دعوت کردند تا در راهپیمایی روز تاسوعا و عاشورا شرکت کنند. آیت اله طالقانی گفت: «در ساعت نه صبح روز تاسوعا از مقابل منزل خود در پیچ شمیران حرکت خواهد کرد».
 
در حالی که مطبوعات در اعتصاب به سر می بردند و رادیو و تلویزیون در دست دولت نظامی بود، نوع تازه ای از اطلاع رسانی در ایران تجربه شد: اعلامیه ها، دیوار نوشته ها و هزاران جوان و نوجوانی که خبر را روی مقواهایی نوشته و در شهر می گرداندند. خبر به شهرستان ها هم رسید و صبح عاشورا در تمام ایران، عزاداری مردم به تظاهرات ضددولتی تبدیل شد.

دولت نظامی اعلام کرد برپایی عزاداری در تاسوعا و عاشورا آزاد است و یک ساعت نیز از ساعات منع عبور و مرور کم کرد، اما مردم که به جای علم و کتل هزاران پلاکارد با جمله هایی تند علیه حکومت و هزاران عکس از دشمنان تاریخی شاه و مبارزان و شهدا را حمل می کردند، هرلحظه منتظر وقوع حادثه ای تازه یا آغاز درگیری یا تیراندازی بودند. آنها اسم، نشانی و گروه خون خود و کودکانشان را نوشته و در جیب لباس هایشان گذاشته بودند تا در صورت درگیری یا شهادت، قابل شناسایی باشند.

مسیر اصلی راهپیمایی در تهران از پیچ شمیران تا میدان -شهیاد که مردم آن را آزادی می نامیدند- بود. راه طولانی بود و راهپیمایی ساعت ها طول می کشید. به همین خاطر خانه های سر راه از مردم با آب و شربت و ساندویچ پذیرایی می کردند. چند مینی بوس در کنار جمعیت به سختی حرکت می کرد تا کودکان و سالمندانی که خسته بودند، بتوانند سوار شوند و چند دقیقه ای استراحت کنند.
 
کمیتۀ تظاهرات برای هماهنگ کردن شعارها با صدها بلندگو تمام مسیر را پوشش داده بود. شعارهای آن روز همچون نوحه های عزاداری ماه محرم بیشتر آهنگین و سرودگونه بود و هنگامی که از دهان میلیون ها نفر، همزمان و هماهنگ بر می آمد، شکوهی افسانه ای می یافت. صدها عکاس، خبرنگار و تصویربردار روی سقف ماشین هایی که به سختی میان جمعیت حرکت می کردند، ایستاده بودند و برخی نیزاز پشت بام خانه های مشرف بر خیابان، این راهپیمایی تاریخی را ضبط می کردند.
 
آنچه در این راهپیمایی جلوه ای ویژه داشت، حضور صدها زندانی سیاسی آزاد شده بود که در صف اول راهپیمایان حرکت می کردند. هنگام بازگشت از این تظاهرات، مردم قرار راهپیمایی فردا را گذاشتند. رژیم به سرعت دست به اقدامات امنیتی زد.
 

راهپیمایی عاشورا، انبوه تر از روز پیش

دسته های عزادار از گوشه و کنار شهرها به مسیر اصلی راهپیمایی می پیوستند و با یاد شهدای کربلا، سنت عزاداری مذهبی خود را به حرکتی حساب شده علیه رژیم شاه تبدیل کردند.

به رغم شایعۀ آمادگی ارتش برای سرکوب مردم، آن روز هزاران بار در فضای ایران شعار «مرگ بر شاه» تکرار شد. هم صدایی میلیون ها نفر در خواندن سرودهایی کم و بیش طولانی و آهنگین، از زیباترین جلوه های راهپیمایی آن روز بود. جوانانی با بازوبند سفید رنگ «انتظامات»، دست هایشان را به هم زنجیر کرده و دور جمعیت حلقه زده بودند.
 
چند هلیکوپتر بالای سر مردم پرواز می کردند. میان مردم شایع شد که یکی از آنها «شاهین» هلیکوپتر سفید و آبی رنگ شخصی شاه است. هر بار با ظاهر شدن این هلیکوپتر صدای مرگ بر شاه جمعیت بلندتر می شد.

چادرهای کمک های اولیه با حضور پزشکان داوطلب در چند نقطه از مسیر برپا شده بود. پخش آب و خوراکی میان مردم -که دیگر به صورت سنت راهپیمایی های بزرگ درآمده بود- حمل پلاکاردها و عکس های مبارزانی که به مخالفت با شاه شهره بودند، درست مثل راهپیمایی های گذشته به چشم می خورد. ظهر وقتی ابتدای جمعیت در میدان آزادی بود و انتهایش آن سوی میدان فوزیه (امام حسین(ع)) و دسته های کوچک تر نیز از خیابان های اطراف به سوی این مسیر در حرکت بودند، مردم عملاً سرجای خودشان ایستاده بودند و حرکتی نداشتند.

تمام راه یکپارچه از جمعیت سیاه بود. قطع نامۀ این راهپیمایی در 17 بند قرائت شد. این قطع نامه که تقریباً تمام اهداف قیام و خواست های ملی، مذهبی، مادی و معنوی مردم را در خود داشت، به قانون یا منشور انقلاب معروف شد.
 
در بند اول این قطع نامه آمده بود: «آیت اله العظمی خمینی، رهبر است و خواسته های ایشان خواست عموم ملت است و این راهپیمایی رأی اعتمادی است که از جان و دل و برای چندمین بار به ایشان داده می شود و قدردانی صمیمانه ای است که ملت مسلمان و مبارز ایران از رهبری ارزشمند مراجع عالی قدر دارند». در مادۀ دوم، سقوط و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و در سومین ماده «برقراری حکومت عدل اسلامی براساس آرای مردم و حفظ و پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی کشور و تأمین آزادی های فردی و اجتماعی با معیار های اسلامی» خواسته شده بود. در مادۀ چهارم، با اشاره به همزمانی این روز با روز جهانی حقوق بشر تأکید شده بود: «نه تنها تأمین حقوق فطری و طبیعی بشر از اساسی ترین هدف های جنبش ماست، بلکه اسلام خود مبتکر حقوق بشر است.»

پس از قرائت هر بند بیش از سه میلیون زن و مرد با فریاد «صحیح است صحیح است» این قطع نامه را تأیید کردند.

در پایان مراسم، خبری میان مردم دهان به دهان چرخید؛ ساواکی ها از پنجرۀ خانه های اطراف از جمعیت فیلم برداری می کنند تا با شناسایی آنها اقدام به دستگیری و حبس آنان کنند. ترسی که نام «ساواک» در دل ها ایجاد می کرد، بعضی را به هراس انداخت، اما جوانان با شعار کوتاهی که بسیار سریع ساختند و تکرار کردند، جواب این شایعه را دادند: «چه ترسی، چه باکی، گور پدر ساواکی».

راهپیمایی عاشورا در شهرهای دیگر هم به خصوص تبریز، مشهد و قم با وسعت بی سابقه ای برگزار شد. در تمام شهرها و روستاها عزاداری به مراسمی برای ابراز تنفر به رژیم شاهنشاهی تبدیل شد. در اصفهان، تیراندازی هلیکوپترها به روی مردم، چند شهید بر جای گذاشت و بسیاری را زخمی کرد.
 

روز خونین پادگان لویزان


در روز عاشورا هنگامی که مردم در خیابان اصلی شهر علیه رژیم طاغوت در حال تظاهرات بودند در آن سوی شهر -در پادگان لویزان و محل گارد شاهنشاهی- یک افسر، دو درجه دار و دو سرباز پس از نوشتن وصیت نامه های خود به ناهارخوری افسران رفتند و به روی مطمئن ترین نیروهای حامی شاه تیراندازی کردند. رادیوهای خارجی، تعداد کشته شدگان را 30 نفر و مجروحان را بیش از صد نفر اعلام کردند.
 

تأمین معاش روزنامه نگاران اعتصابی به دستور امام

در روز 5 آذر کارکنان مطبوعات که از زمان تشکیل کابینۀ ارتشبد ازهاری در اعتصاب به سر می بردند، با پخش یک اعلامیه از مردم تقاضای کمک مالی کردند. مردم نیز به حساب بانکی آنها پول واریز کردند تا هزاران کارمند و کارگر این تشکیلات بزرگ بتوانند به اعتصاب خود ادامه دهند.

در روز دوازدهم آذر سال 1357 ناشران هفت روزنامۀ بزرگ تهران اعلام کردند که دیگر قادر به پرداخت حقوق کارکنان اعتصابی خود نیستند و تصمیم گرفته اند که از کار کناره گیری کنند.

یک روز پس از اعلام این موضوع از سوی ناشران به دستور امام خمینی بازاری های تهران و دیگر بازاریان مخالف شاه مکلف شدند که به تأمین معاش روزنامه نگاران اعتصابی کمک کنند. همچنین امام خمینی دستور داد تا از صندوق ویژه ای که در اختیار دارد برای پرداخت حقوق به روزنامه نگاران اعتصابی کمک گرفته شود.
 

حمایت آمریکا از شاه در اوج قیام


با گسترش قیام مردم ایران در آذر ماه که در تظاهرات و راهپیمایی های میلیونی تاسوعا و عاشورا تجلی پیدا کرد، دولت کارتر در آمریکا حمایت خود از رژیم شاه را بیشتر و عیان تر کرد.

شاه متحد استراتژیک آمریکا در منطقه بود و کارتر نمی خواست این متحد را در منطقه ای که جزیرۀ ثباتش خوانده بود از دست بدهد.

در نهمین روز آذرماه سال 57 کارتر در یک مصاحبۀ مطبوعاتی گفت به شاه اعتماد دارد و از وی در مبارزه با مخالفان حمایت می کند. در عین حال کارتر تأکید کرد قصد دخالت در امور داخلی ایران را ندارد!

در هفدهمین روز این ماه نیز فورد رئیس جمهور سابق آمریکا گفت: در جهت منافع حیاتی آمریکا است که شاه در قدرت باقی بماند. هنری کیسنجر نیز در 20 آذر طی مصاحبه ای در حمایت از شاه گفت: آنچه در ایران پیش می آید یک تراژدی برای غرب است.
 

منابع:
1. اقلی، دکتر باقر، روزشمار تاریخ ایران، جلد 2.
2. طاهرخانی، رضا، روزنگار جامع ایران پس از انقلاب اسلامی.
3. صحیفۀ امام.
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار