«ما ایرانیان» تنها کشور منطقه خاورمیانه هستیم که یک «ملت» را تشکیل می دهیم. همه، تاریخ هزاران ساله مشترک داریم و در این هزاران سال در رنج ها و شادی ها، همیشه با هم بوده ایم.
کد خبر: ۳۴۵۴۸۶
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۶ 19 December 2016
تابناک فارس به نقل از خبرجنوب:ما ایرانیان همه با یک هویت واحدِ «ایرانی»، خود را بازشناسی میکنیم و همه با یک عنصر مشترک میتوانیم با همدیگر ارتباط برقرار کنیم؛ با «زبان پارسی». درست خلاف اغلب کشورهای منطقه که یا ساخته استعمار هستند و یا به خاطر شکل گرفتن از قومیتهای متفاوت، با یکدیگر سر سازش ندارند. این میشود که ما «ایرانیان» با زبان مشترک، اگر هم به مشکلی برخوریم؛ میتوانیم با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و اختلافهایمان را کنار بگذاریم اما این عنصر قدرتمندِ «زبان» که امکان گفت و گو را برایمان فراهم میکند «در خطر است» و البته خطر هم نه از سوی بیگانگان، که از جانب خودِ ماست.
ما «ایرانیان» به خود میبالیم که در کوره راههای تاریخ و در هجوم پیاپی بیگانگان، با نگهداشت «پارسی»، ایرانی ماندهایم اما اکنون انگار خود به جان پارسی افتادهایم. ما، چنان واژگان بیگانه را در این زبان که ناصرخسرو آن را «دُرّ پارسی» مینامد وارد می کنیم که گاهی در میان گزاره های پیاپی جز حروف اضافهای چون «در»، «با» و «به» واژه پارسی دیگری نمیتوان یافت و گاه با «غلط نویسی» در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، بن مایه زبان، یعنی «نوشتار» را به خطر میاندازیم. همه در شرایطی که واژگان برابری در زبانمان داریم و از به کار بردن آنها خودداری میکنیم.
البته گاهی هم دستگاههایی چون صدا و سیما، شهرداریها و... به کاربرد و ترویج روز افزون این واژگان روی میآورند. نمونهاش، همین واژه «سی پِی» که تازگی شهرداری شیراز آن را در زادگاه زبان پارسی باب کرده است و به جای آن میشد واژهای چون «شهرپرداخت» یا بسیاری واژه دیگر را به کار برد، یا انبوه واژگانی چون «هوم کِر، اسنک و...» که هر روز در تبلیغات تلویزیونی گوشمان را پر می کند.
نه زبان یک قوم، که زبان یک ملت
به سادگی، به جای «هلی کوپتر» میتوان گفت، «بالگرد». به سادگی به جای «کلمه» میتوانیم بگوییم، «واژه». به سادگی به جای «عكس العمل» میتوان گفت، «واكنش».
به سادگی، به جای «سی پِی» میتوان گفت، «شهرپرداخت»؛ و بسیاری واژگان دیگر. ولی انگار بسیاری نه تنها دلبستگی چندانی به نگهداشت پارسی ندارند، بلکه هنگامی که نام واژگان بیگانه میآید، یاد برابرنهادههای فرهنگستان ادب میافتند و زبان پارسی را به سخره میگیرند؛ همان زبانی که همواره در درازنای تاریخ، «ما» را به عنوان یک ملت متمایز کرده است.
پارسی البته نه از آن رو که زبان تاریخی ایرانیان است، بلکه از این نظر که امکان گفت و گوی تیرههای مختلف ایرانی را فراهم میکند اهمیت دارد. این همان چیزی است که باعث می شود ما بتوانیم وقتی به مشکل برمیخوریم با هم گفت و گو کنیم، تا راه برخی کشورهای دیگرِ درگیر جنگ را نرویم اما انگار برای برخی، این زبان آن جایگاهی را که باید، ندارد. در زبان، این مسئولان و دولتمردان نیستند که باید کاری کنند؛ این بار نمیتوان توپ را به میدان آنان انداخت. این ما هستیم که باید زبانمان را نگهداری کنیم و از گفتار روزمره باید این راه را آغاز کنیم.
اما امروز بیش از آنکه زبان را بسازیم، به باور بسیاری از اندیشمندان، در حال تخریب آن هستیم البته برخی این جریان را جریان ناگزیر تحول زبانی مینامند. آنچه زبانهای دیگر هم آن را تجربه کردهاند. چه اینکه ما هم اگر امروز بخواهیم متون پارسی میانه، پارسی باستان و خط پهلوی را بخوانیم، نمی توانیم اما واقعیت جز این است. واقعیت این است که وضع کنونی نه نشان دهنده تحول زبانی که نشان دهنده ویرانی پر سرعت پارسی است. دکتر اسدا... جعفری، عضو هیئت علمی بخش ادبیات دانشگاه پیام نور به سرویس گزارش «خبرجنوب» میگوید: «آنچه امروزه ما شاهد هستيم بسيار فراتر از آن است كه بتوانيم آن را تحول زباني بناميم.
در اين راه بيشترين نقش را در حفظ زبان يا بيتفاوتي در انحراف زبان، رسانهها ايفا مي كنند. رسانههاي آوايي و نمايي چون راديو و تلويزيون، رسانههاي كاغذي همچون روزنامهها و مجلات، رسانههاي الكترونيكي همچون اينترنت و در نهايت شبكه هاي مجازي كه همچون سواري افسار گسيخته راه ميپيمايند.»
شاهکار شهرداری شیراز
و در این جریان، برخی سازمانها هم به کمک ویرانگران آمده اند. از این که مخاطبان، روزانه در برنامههای مختلف تلویزیونی مورد بمباران واژگان بیگانه قرار میگیرند که بگذریم به برخی سازمان ها میرسیم که پارسی در بوروکراسی گسترده آنها هیچ محلی از اِعراب ندارد. نمونهاش نامه های اداری که سر تا پا، پُر است از واژگان بیگانهای که به سادگی برابر پارسی و رایج آنها در گفتار روزمره به کار میرود. نمونه دیگر آن، واژگانی که برخی نهادها چون شهرداری، برای فعالیتهایی که آشکارا با زندگی مردم سر و کار دارد به کار میبرند. نمونه تازه اش، همین واژه «سی پِی» که شهرداری شیراز آن را در دهان مردم انداخته است.
«سی پِی» کوتاه شده واژه «سی تی پِی» انگلیسی است به معنای پرداخت شهری. حال آنکه به سادگی میشد جای آن واژه ای دیگر به کار برد. وقتی از احمد همتی، معاون فرهنگی شهردار شیراز میپرسم که چرا شهرداری این واژگان را به کار میبرد، کم کاری را به فرهنگستان ادب ارجاع میدهد و میگوید: «این بحث ما نیست؛ بحث فرهنگستان ادب است که باید واژه را به ما اعلام کند». اما نگاهی به تاریخ ایران نشان میدهد که شاعران و پارسی دوستان تاریخ کشور، هرگز چشم به راه تصویب واژه ای از «فرهنگستان ادب» نماندند.
بزرگترین نمونه آن «فردوسی بزرگ» که 30 سال از عمر خود را بر پارسی گذاشت تا این زبان زنده بماند و «عجم به پارسی زنده گردد».
ضمن اینکه پرفسور جلالالدین کزازی، شاهنامهپژوه نامدار ایرانی که در گفتارش حتی یک واژه بیگانه به کار نمیبرد، به گزارشگر «خبرجنوب» میگوید که «اگر نهادهای مختلف خود، جایی برای ایجاد واژگان جایگزین داشته باشند، زبان نه تنها آسیب نمیبیند بلکه گسترش پیدا میکند». بماند که بسیاری از واژگان پارسی و انگلیسی روی تابلوهای شهری شیراز غلطهای املایی دارند و برای اینها که دیگر نیازی به دخالت فرهنگستان ادب نیست.
نام عجيب برخي
كافي شاپهاي شيراز
اما شاید مهاجمان اصلی زبان پارسی امروز، خودِ پارسیزبانان باشند. نمونه اش، کافی شاپهای کوچک و بزرگی است که در سراسر شهر باز شده و بیشترشان هم نام بیگانه دارند.
یکی کافیشاپش را کافه «نایت» نام ميگذارد و دیگری کافه «سوشال هوم» یا کافه «تیتایم»، کافه «ریویو» و... البته زبان پارسی امروز از سوی کسانی که روزگاری بزرگترین هم پیمانش بودند هم به خطر افتاده؛ یعنی از سوی هنرمندان. اگر سری به خلوتهای هنری بزنید زیاد این عبارتها را میبینید: «پرفورمنس آرت»، یا «پاپ آرت» یا هزار و یک واژه بیگانه دیگر که اگر معنایشان را نمیدانید؛ باید بگویم من هم درست نمیدانم.
در این میان زبان پارسي بیشترین آسیب را از فضای مجازی میبیند. یکی از مشکلات دیرینه این زبان، این بوده که گفتار روزمره - به خاطر وجود لهجههای پرشمار- با پارسی کتابی تفاوت داشته. اکنون شکستهگویی با نادرستنویسی پرشمار در شبکههای اجتماعی درهم آمیخته و به باور «شکیبا شریف پور»، ویراستار و مترجم شیرازی، این حجم گسترده، میتواند پارسی را ویران کند. او به گزارشگر «خبرجنوب» میگوید: «اگر رویکرد تجويزي باشد، این نادرست نویسیها میتواند زبان فارسی را دچار مشکل و تغییر کند.
حال اگر در صنعت نشر میتوانستیم مخاطب را جذب کرده و فرهنگ مطالعه را گسترش دهیم؛ وضع به جایی نمیرسید که فضای مجازی اکنون این چنین رها شود و زبان فارسی را در خطر تخریب قراردهد».
پايان غم انگيز
اگر پارسی را دوست باشید و به دوستی درباره کاربرد بیرویه واژگان بیگانه در سخنانش گلایه کرده باشید به احتمال بسیار زیاد به سخره گرفته شدهاید. انگار به نوعی برخی مردم سخن از پارسی که میآید به سرعت از نظر روانی جبهه میگیرند و واژه هایی چون «کش لقمه» را به زبان آورده و هِرهِر میخندند. آنها شاید ندانند که این زبان چگونه زیر آتش و خون و شمشیر به دست ما رسیده و اگر روزی از دست برود، شاید نشانی از هویت ایرانی نماند و در سرزمین ما، حتی در دوره زندگی ما همان بگذرد که امروز در بسیاری از کشورهای درگیر جنگ جهان میگذرد؛ کشورهایی که مردمش «زبان» همدیگر را نمیدانند؛ درست مانند «آخر شاهنامه» که البته بر خلاف باور عام، آخرش خوش نیست و با شکست ایرانیان به پایان می رسد.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار