اظهارنظر درباره محتوای توئیت اخیر آقای محسن رضایی طبعا در صلاحیت متخصصان جنگ است. آنهایی که امروز از کربلای 4 و 5 حرف می زنند را البته ما می شناسیم.

آنها، از جمله رفقای آقای مشاور دولت، همان کسانی هستند که زمانی بزرگ و کوچک شهدای این کشور را نواختند و اصل دفاع و جنگ را زیر سوال بردند. لذا بعید است که دل آنها به حال جنگ و شهدا سوخته باشد.

اصل داستان آنطور که من می فهمم مربوط است به ایستادگی اخیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بویژه آقای رضایی در مقابل لوایحی مانند پولشویی، CFT و به طور کلی بلایی که عده ای در نظر داشتند با FATF سر این کشور بیاورند؛ و آقای رضایی و همکارانش جلوی آن ایستاده اند.

طبیعی است که آقایان دولت از اینکه نتوانسته اند به قول هایی که به طرف خارجی داده بودند عمل کنند، عصبانی باشند و به دنبال فرصتی برای انتقام از محسن رضایی ها بگردند.

جالب اما این است که در دولت به جای اینکه عملیات روانی در پوشش هواداران و از طریق زیردستان  انجام شود، مستقیما از سوی مشاور رییس جمهور صورت می گیرد. تقلیل جایگاه مشاوره، به ماشین ناسزاگویی به این و آن، از حال و روز عمومی دولت حکایت می کند که مدتی است عمل که نمی کند سهل است، حرف هم که می زند بیشتر مایه بی آبرویی است.