یادداشت سید اکبر سلیمانی در وصف پیر غلام امام حسین علیه السلام
اسمش کربلایی خلیفه بود ولی از وقتی یادم می آید همه شهر به او" اُس جمعه " می گفتند .
اُس جمعه آهنگر بود. آقا من نمیدانم توی این آهنگری چه سری نهفته‌ست که آهنگرها آدمهای غریبی می شوند ! از کاوه بگیر تا همین " اُس جمعه " خودمان !
آهنگرها مَشتی میشوند یا مَشتی‌ها میروند آهنگری را انتخاب می کنند ؟!
اس جمعه آهنگر ما را هم خدا بغل کرده بود. به قول آن فوتبالیست، خدا نه تنها بغلش کرده که دو تا ماچ هم از او گرفته بود. خب باید گوشه چشمی از " آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند " به تو افتاده باشد که تمام شهر و استان و ...توِ آهنگر را با نوحه و تعزیه امام حسین (ع) بشناسند و اسمت که می آید ناخودآگاه زیر لب زمزمه کنند : " بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا "
باید عزیز کرده خوبان باشی که در قرن بیست و یک، همزمان که با دست خالی، با حال نزار پتک می‌کوبی و زره و شمشیر و کلاهخود تعزیه را ردیف می کنی اشک بریزی بر آن نیمروز غریب سال شصت و یک قمری و دل توی دلت نباشد که امسال کی شمرخوان تعزیه باشد ؟
عباس‌خوان می‌تواند از محل کارش در فلان شهر مرخصی بگیرد یا نه؟ که تمام هوش و حواست پی این باشد که کار دستگاه سیدالشهدا (ع) لنگ نماند. که نوکری آستان خوبان را به بهترین نحو ممکن انجام دهی. که دوقلوهای ته تغاریت را طوری بار بیاوری که امتداد خودت باشند، آنگونه‌که منِ سالها دور از دیار هرطور شده تاسوعا و عاشوراها خودم را برسانم لنده و شب ،گوشه ای در هیئت قلعه بایستم آرام سینه بزنم تا اکبرِ دوقلوها میکروفون را بگیرد،
" آه و واویلا از صبح فردا" یش را سوزناک و پرحرارت بخواند و لابلای صدای منظم دستها و پاها از هر طرف " شیر مادر حلالت اکبر " و " اَجرت با حسین (ع) و " کُرِ اس جمعه عجب صدایی داره " به گوش برسد !
خدا باید خیلی خاطرخواه یکی باشد که لقبش بشود " پیرغلام امام حسین (ع) "
مطمئنم دیشب پیرغلام امام حسین (ع) خیلی به " در سوخته " و "پهلوی شکسته" و غربت معصومان زمین فکر کرد.
دعای دیشب آن مرد بزرگ چه بود که امروز _ روز شهادت حضرت زهرا (س) _ آرام پر کشید !؟
خداحافظ پیرغلام. تو چشم شهر ما بودی و رفتنت امروز حفره دیگری در قلبهایمان نشاند. امروز ما تکه ای از قلبمان را خاک میکنیم. خداحافظ بزرگمرد ! بهشت گوارایت باد.
همیشه به یادت می مانیم، تو هم سلام ما را به آن خوبانی که به استقبالت می آیند و در آغوشت می گیرند برسان و دست به دامانشان شو که برای‌حال بد این روزهای ما کاری کنند...
سید اکبر سلیمانی
هشتم دیماه نود و نه
