کد خبر: ۹۷۴۲۲۴
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۸:۳۸ 27 June 2021
به گزارش تابناک هرمزگان مجید یوسفی فعال فرهنگی،سیاسی و اجتماعی در یادداشتی اختصاصی برای تابناک نوشت:

مردم عزیز بندرعباس، اصحاب محترم رسانه!


نهاد شورا نهادی مردمی است که ریشه در عمق تاریخ و اعتقادات دینی و آزادی خواهی این ملت دارد در آن زمان که جهان غرب در تاریکی و ظلمت خود گم شده بود بر اساس وحی الهی "و شاورهم فی الامر" "و امرهم شورا بینهم" پیامبر اکرم (ص) مدیریت شورایی را که هم نشان از دموکراسی داشت و هم عقلانیت و خرد و نمایندگی می‌کرد در خطیرترین امور سیاسی و اجتماعی امت اسلام به کار می‌بست و آن را در مدیریت اولین جامعه اسلامی که در مدینه النبی شکل گرفت اجرایی ساخت این ملت و نظام جمهوری اسلامی بر اساس این اعتقادات و مبارزات بزرگ مردانی همچون امام خمینی (ره) و آیت الله طالقانی توانسته است چنین نهاد ارزشمندی را در ساختار سیاسی کشور پایه بگذارد و در گام نهایی با حماسه 28 خرداد 1400 دوباره محقق شد.

حدود چند روزی است از انتخاب نمایندگان شهری در دوره ششم  شورای شهر می‌گذرد. امید و انتظار آن است که با انتخاب یک شهردار آشنا به امور شهری و شهرداری شاهد دوره‌ای موفق، کارآمد و پرافتخار در مدیریت شهری بندرعباس باشیم و به تبع آن مدیران محترم تراز اول شهرداری تعامل سازنده و قابل قبولی با شورای شهر برقرار کنند و اساساً خود را ملزم به این تعامل بدانند که از یک سو شورای شهر از عمل به وظایف ذاتی و قانونی خود باز نماند و از سوی دیگر پشتوانه شورا در سطوح پایین مدیریتی و بدنه شهرداری مایه دلگرمی و ثبات لازم در پیشبرد امور شود،که حاصل چنین وضعیتی تقویت بنیه نهاد شورای شهر و اجرای عهد و پیمان شورای ششم با مردم و جلوگیری از هدر رفت منابع و زمان در حوزه اجرایی شهرداری بندرعباس خواهد شد.

اما جای دارد نسبت به به شورای شهر و افراد برگزیده و کاندیداهایی که خود را شایسته آبادانی شهر میدانستند و پا به عرصه انتخابات گذاشتند اندکی تأمل و اندیشه کنیم.

رقابت‌های دور ششم انتخابات شوراها امسال شاید کمی فرق داشته باشد. در این دوره از رقابت‌ها بیشتر افرادی که در انتخابات شورا ثبت نام کرده اند اهل سیاست نیستند و تمایلی ب مسائل سیاسی از خود نشان نمیدهند و فقط به بیان معضلات و مشکلات شهری هستند با مدارج و مدارک متفاوت به همراه طرز فکرهای به ظاهر مستقل. مثلاً فلان خانم، بنیانگذار نهادی غیردولتی برای کمک به زنان و کودکان آسیب‌دیده تا برخی روزنامه‌نگاران و خبرنگاران حوزه شهری و شورا و حتی چهره‌هایی، دانش‌آموخته دکتری معماری و شهرسازی از دانشگاه معتبر داخلی و خارجی.

سوال اول: آیا چهره‌هایی تازه‌تر که به نظر می‌رسد غیرسیاسی باشند و بیشتر شبیه مردم در خیابان لباس می پوشند می‌توانند مشکلات شوراها و شهری را حل کنند؟

مثلاً مردم یک جامعه‌شناس برجسته استاد فلان دانشگاه را انتخاب کنند و راهی شورا کنند واقعاً این فرد در شورا چه کاری میخواهد انجام دهد و چه نقشی خواهد داشت؟ مگر اختیارات قانونی دارد که بخواهد مثلاً در زمینه مسائل اجتماعی شهروندان بندرعباس کاری انجام دهد؟ یا اینکه یک حقوقدانِ برجسته بفرستیم در شورای شهر ، یا یک سیاستمدار برجسته. بعد این چه کار می‌خواهند انجام دهند و چه اختیاراتی دارند؟ چرا هنوز مردم فقط به معروفیت رأی میدهند نه به تخصص و کارآمدی، چرا هنوز مردم از حدود اختیارات کاندید سوال نمیکنند و پای وعده وعیدهایی که با آب و تاب عنوان میشوند مینشینند و در خیال خود عنوان میکنند که این نفر بهترین است.

سوال دوم اینکه آیا افرادی که وارد شورای شهر می شوند نسبت به قانون و وظایف خود اطلاع دارند و اینکه پس از اتمام دوره خدمت خود نگویند قانون دست و پای ما را بسته است ؟
بحث این است که چرا کاندیداها اختیارات قانونی و قانون شوراها را روبروی خود نمیگذارند و متناسب با آن صحبت های رنگارنگ خود را مطرح نمیکردند تا مردم هم به افرادی که پتانسیل پیگیری مطالبات و لوایح قانونی در شورا را دارند را برگزینند، ولی متاسفانه هیچگاه چنین چیزی وجود ندارد.

لازم به ذکر است که فصل هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از اصل ۱۰۰ تا ۱۰۶، یکسره درباره شوراهاست. مردم آگاه باشند تا فردا کسی جرأت نکند از اعضا شورا عنوان کند که این قانون اساساً دست شوراها را چندان باز نگذاشته و نهاد شورا و مدیریت شهری در ایران بی‌اختیار و کم‌توان است.

مدیر شهری کسی است که قدرت تغییر، بهبود قدرت و ایجاد تعامل بین این مؤلفه‌ها را دارد. اینها اصطلاحاً به ۲۶ بخش تقسیم می‌شود. یکی از آنها خدمات شهری است مانند جمع‌آوری زباله، ساماندهی ترافیک، ساماندهی ساخت و ساز.

تردیدی نیست که در فقدان این نگاه راهبردی و نبود روحیه تعامل و همکاری است، شاهد بروز ناهماهنگی در تصمیم سازی و ناکارآمدی در مدیریت عالی شهری خواهیم بود. پس دیگر نظارت یا سیاستگذاری شورا هم معنایی ندارد و امکان پاسخگویی به مطالبات و پرسش‌های مردم هم نیست.

شیر بی دم و سر و اشکم که دید / ‏ این چنین شیری خدا خود نافرید

آیا درک و فهم ما از شورا و دموکراسی همین قدر است؟ اینکه یک ملت در سرما و گرما در صف‌های طولانی رأی با هزار امید بایستند و رأی بدهند. نمایندگانی انتخاب شوند و همه رأی و اعتماد ملت و خود را یک جا تقدیم یک فرد کنند و فرد منتخب پس از نشستن بر کرسی شهرداری خود را مبرا از رأی مردم و نظارت منتخبین آن دانسته و صاحب همای سعادت بداند، دوستان مدرسه و دانشگاه را دور خود جمع کند و نهاد شورا و تفکر یک جریان و حاصل چند صد سال تلاش و مبارزه یک ملت را به پوچی بکشاند چه معنایی دارد؟

در شهرمان بندرعباس موقعی که می‌گوییم شورای شهر یا شهردار یا مدیریت شهری منظورمان فقط خدمات شهری نباشد. و به آن ۲۵ تای دیگر نیز نگاه شود. فقط نگوییم بخش خدمات شهری. در خدمات شهری هم باز به طور کامل نمی‌شود گفت مبسوط‌ الید الاختیار دارند، در همان یک بیست و ششم. چون همان جا هم مثلاً فرض کنید بحث آلودگی هوا بخش زیادش در اختیار وزارت نیرو، وزارت نفت، وزارت صنایع است که باز هیچ ربطی به شهرداری ندارد. در حوزه ساماندهی ترافیک خب مدیریت ترافیک بخش زیادش در اختیار راهنمایی رانندگی است باز ربطی به شهرداری ندارد. (برگرفته از سخنان مطرح شده برخی کاندیدها شهر بندرعباس که وعده رفع آها را به مردم میدادند)

از یک سو آنچه امروز به عنوان شورای شهر می‌شناسیم اساس آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی برآمده از دل انقلاب اسلامی پی ریزی شده است و انقلاب اسلامی خود حاصل مبارزات حق طلبانه و دموکراسی خواهانه پیشینیان و مشروطه خواهانی است که برای ذره ذره نهادینه کردن نهادهای مدنی و حاکمیت رأی مردم در مقابل حکومت‌های خودکامه پایمردانه ایستادند و از جان خود گذشتند ولی متاسفانه هیچگونه کار تحقیقی و جامعی روی تجربه شوراها انجام نمی شود تا مردم به یک قضاوت کلی و نهایی برسند.

از سوی دیگر با گذشت ۱۸ سال از آغاز به کار اولین شوراها در ایران، قانون شوراها که از همان زمان آغاز به کار این نهاد قرار بود اصلاح شود، همچنان اصلاح نشده بر جا مانده است. قرار بود هم شوراها و هم شورای عالی استان‌ها طرح و آیین‌نامه‌هایی برای اصلاح و ویرایش رویه‌های نظارتی ارئه کنند.

  • تأسیس دیوان محاسبات شهر
  • تعیین ذی‌حسابان مستقل از شهرداری‌ها و مدیریت شهری

 تعیین درآمدهای پایدار برای شهرداری‌ها

از دیگر اقداماتی است که در میانه راه مجلس و شورا همچنان معوق مانده است. به نظر بنده تا زمانی که قوانین همین طور باقی بماند، هیچ چیزی تکان نمی‌خورد. یعنی فقط شوراها می‌آیند اسم کوچه خیابان‌ها را عوض می‌کند، آیا تأثیرشورا در همین است؟ که مثلاً اسمی که فقط دیروز فلان بوده، فردا یک چیز دیگر می‌شود. فقط تأثیرش را در شهر شاید مردم این جور ببینند.

با این اوصاف بودند شهروندانی که میپرسیدند اساساً چرا باید در انتخابات شوراها شرکت کنیم و این که رأی من چه اثری در زندگی شهری خواهد داشت؟ امروزه مردم خبرهای اکثر رسانه ها را دنبال می‌کنند و از فسادهای اقتصادی در نهاد شوراهای شهر که بنا بود پارلمان شهری باشد خبر دارند :

تنها در آذر ماه ۱۳۹۵ سی و هفت نفر از اعضای شوراها و دست اندرکاران مدیریت شهری در ایران بازداشت شدند. اعضای شوراها در تعدادی از شهرها حالا حتی پرونده‌های قضایی دارند. از کلاسر در آمل گرفته تا آبیک.

به گفته مدیرکل دفتر امور شوراهای اسلامی شهر و روستا در وزارت کشور، در گفت‌وگوی مورخ بیست و نهم اسفند ۱۳۹۵ با روزنامه شرق، در مواردی در بعضی شهرستان‌ها که شورای آنها منحل شده از هفت نفر عضو شورا چهار نفر مسائل مالی داشته‌اند!

در هفته‌های پایانی سال ۹۴ پرونده مالی شورای شهر تبریز، جدی‌ترین پرونده مطرح در زمینه کار شوراها بود. پنج نفر دستگیر شدند و در نهایت البته كار به انحلال شورا نکشید.

سوال سوم : مگر کسانی که به شوراها می‌روند کسانی از میان خود شهروندان نیستند، آنان که خود از فسادی همه‌گیرتر در جامعه ایرانی سخن می‌گفتند، پس چرا الان خودشان پرونده قضائی دارند؟

نکته اول : این آدم‌هایی که قرار است از سوی جامعه بلند شوند و در کرسی شورا شورا بشینند،کسانی نیستند جز من و شما و دیگری. و اگر در جامعه ما فساد نسبتاً گسترده است و ما همه گاهی اوقات ناگزیر درگیر فساد هستیم از یک به اصطلاح رشوه‌ای که بخواهیم به مأمور راهنمایی و رانندگی بدهیم که به خیال خود با این عمل بگذارد ما از طرح ترافیک عبور کنیم تا برسد به پارتی‌بازی‌ای که با نانوای محله‌مان می‌کنیم که به من نانِ زودتر بدهد.

اینها همه مصادیق فساد هستند و ما در آن غرق شدیم و متوجه نیستیم و خود ما هم در واقع به فساد و روابط فساد کمک می‌کنیم. خب آدم‌هایی هم که می‌روند در شورای شهر از آسمان که نازل نشده اند و یا اینکه از کره مریخ نیامده اند، از همین جامعه با همین اخلاق با همین روحیات، هستند که روزانه ما با آنها درگیریم.

نکته دوم اینکه خود شوراها منبعی هستند برای توزیع منابع، امکانات، فرصت‌ها، منابع اقتصادی و امثال اینها. مشکل اینجاست که نظارت کافی بر کار شوراها وجود ندارد نه فقط به دلایل شخصی و فرهنگی بلکه آن کالبدها یا مجاری نظارت هم وجود ندارد. (شورای قانونمند برای بازگرداندن اعتماد به شاکله جامعه چه برنامه هایی دارد؟)

مثلاً وضعیت فعالیت شوراها اصلاًشفاف نیست و مذاکراتشان به هیچ عنوان ثبت و ضبط نمی‌شود تا به اطلاع مردم برسد. مشخص نیست که ضوابط بازدارنده فساد در شوراها چیست؟ آیا کسی که در شوراها هست می‌تواند از امکانات موجود در شورا استفاده کند؟ یا شرکتی را راه اندازی کنند و آن شرکت جای شهرداری را بگیرد؟ آیا می‌تواند کسانی را استخدام کنند؟ خب این تضاد منافع آنجا تعریف نشده که چه طور می توان جلوی آنرا گرفت؟

بنابراین یک منبع ارزشمند برای توزیع منافع  و بازدارنده‌های فساد وجود ندارد. شفافیت هم نیست و ما هم نظارت نمی‌‌کنیم. مجموعه اینها به علاوه آن دلایل فرهنگی که از اخلاقیات و رفتارهای خود ما ناشی می‌شود دست به دست هم بدهند و نهادی را که می‌توانسته به بهبود اجتماعی کمک بکند، دچار وضعیتی می‌کند که همه نسبت به آن نگران یا ناامید هستند. (مردم منتظر برنامه های منتخبین خود جهت اجرا هستند)

سوال چهارم: آیا شوراها را میتوان وسیله‌ای برای دسترسی جناح‌های سیاسی به آنچه عابربانک شهرداری می‌خوانند نامید؟

سیاسیون  شهرداری‌ها را به عنوان عابربانک، برای تأمین مالی‌خود می‌بینند به همین خاطر تسلط بر شهرداری و منابع مالی شهرداری، برای این دو جناح اصلی ایران خیلی مهم است و این می‌شود که تبلیغات گسترده‌ای صورت میگیرد و مورد توجه مردم می شود، که به ما رأی بدهید تا نمی‌دانم شهر شاد داشته باشیم، زندگی بهتر، خوشبخت‌تان می‌کنیم...
هیچکدام نگفته اند که ما فقط در زمینه جمع‌آوری زباله و تسلط بر منابع مالی شهرداری به واقع اختیارات خواهیم داشت و آیا این آیتم  برای خوشبختی مردم کافی است یعنی فقط با جمع‌آوری زباله شما قطعاً خوشبختید.

به نظر من شورای شهر در ایران یک دروغ بسیار بزرگ است که جناح های سیاسی به آن دامن می‌زنند و برخی رسانه‌های وابسته به آنها نیز متأسفانه متاسفانه به آن کمک میکنند.

در پایان سخن تاکید میکنم، هیچ کس حق ندارد گامی در جهت تضعیف و بی خاصیت کردن این نهاد برخواسته از رأی مردم بردارد یا در مقابل کسانی که در صدد تضعیف آن هستند، سکوت کند و مماشات بورزد که مبادا موقعیت فردی یا گروهی و حزبی و جناحی‌اش در خطر افتد.

این نهاد مبتنی بر اعتقادات دینی و رأی مردم وظیفه :

  • تقنین و نظارت
  • انتخاب مجری
  • ارزیابی عملکرد
  • پیگیری
  • پاسخگویی به مطالبات مردم را در حوزه مدیریت شهری

را بر عهده داشته و نمایندگان شورا به همان دلیلی که شهرداری همسو و همراه با سیاست‌های شورا را می بایست انتخاب کنند، به وظایف قانونی خود نیز می بایست عمل کنند که بالاترین درجه آن انتخاب مدیران عالی و میانی حوزه شهری و استفاده به القوه از حوزه‌های تخصصی جهت مشورت می باشد.

پر واضح است که شوراهای شهر و شهرداری نظامی یکپارچه به عنوان مدیریت شهری دارد. در نظام مدیریت شورایی مردم نمایندگانی را به عنوان اعضای شورای شهر برای اداره امور شهر بر می‌گزینند. نمایندگان منتخب به نمایندگی از طرف مردم و خاستگاه رأی خود فردی همسو را به سمت شهردار انتخاب می‌کنند، که در چارچوب سیاست‌ها و تحت نظارت شورا سکان اداره امور اجرایی مدیریت شهری را به عهده گیرد. امروزه حفظ جایگاه و اساس نهاد شورا از منافع فردی و گروهی و جناحی ما مهم‌تر است. پس از گله‌ها و توصیه‌ها و تذکرات مستقیم و غیر مستقیمی که تا کنون در این خصوص داده شده وقت آن رسیده است که شورای شهر به عنوان اتمام حجت با قاطعیت تمام و در حرکتی جمعی و منسجم تذکر نهایی را در جهت اصلاح رویه فعلی صادر کند چرا که روح آزادگی و عزتمندی و نمونه ای بارز از دموکراسی دینی و ملی در کالبد آن دمیده شده است.

 

و در آخر پیشنهادی مطرح میشود :

اصحاب محترم رسانه! شورای محترم شهر و منتخب مردم بزرگوار بندرعباس، بیاییم تعدادی از معابر شهر را به نام مشاهیر زنده و هنرمندان نام آشنای این مرز و بوم نامگذاری کنیم. شورای شهر در این نامگذاری ها اهداف سیاسی نگاه نداشته و صراحتاً اعلام  نامگذاری اماکن و معابر به نام مشاهیر و هنرمندان زنده، مرد یا زن، را صرفاً اقدامی فرهنگی و در راستای پاسداشت سرمایه‌های فرهنگی و اجتماعی شهرمان و کشور بنامند. شورای شهر در تلاش باشد تا توجه به مشاهیر زنده و در قید حیات را در دستور کار فرهنگی جامعه قرار دهد، خود اقدامی ارزشمند و قابل دفاع است و هیچ دلیلی ندارد که نام بزرگان و قهرمانان این مرز و بوم را فقط پس از درگذشت‌شان بر سر کوچه‌ها و خیابان‌ها بگذاریم و ببینیم.

بگذارید نامداران و هنرمندان ما در زمان حیاتشان ببینند و بدانند که نامشان بر چهره شهر به یادگار خواهد ماند. بگذارید یکبار هم که شده بی هیچ طمع و دغدغه سیاسی یک کار اصیل فرهنگی را فقط به خاطر فرهنگ این ملت پاس بداریم. حمایت دلگرم شورای شهر بندرعباس از همه عزیزان، نخبگان و نهادهای فرهنگی و شخصیت‌های مورد احترام موجب ابراز اعتماد و احترام به آرا می شود، و این که نامگذاری مشاهیر زنده در معابر شهر را به بخشی از فرهنگ عادی و روزمره شهر تبدیل کنید و متواضعانه از مردم، دست اندرکاران فرهنگ و هنر و نهادهای حاکمیتی نیز بخواهید که در این اقدام فرهنگی حمایت و پشتیبانی خود را دریغ نکنند.

 

مجید یوسفی

فعال سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

5 تیرماه 1400

 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار