دیشب در حافظیه هزاران نفر آوده بودند تا لحظه تحویل سال را در یکی از با حس و حال ترین مکان های کشور بگذرانند.هوای مه آلود و معتدل دیشب،بر دلنشینی این مراسم افزوده بود
شهر شیراز به عنوان پایتخت فرهنگی ادبی کشور در لحظه سال تحویل میزبان هزاران نفر از هموطنان بود.
به گزارش تابناک فارس مردم از ساعت ها قبل از سال تحویل با حضور در حافظیه می خواستند لحظه تحویل سال را در کنار حافظ شیرازی باشند.
البته در قسمتی از حافظیه در درون حوض خالی از آب،سفره هفت سینی زیبا پهن شده بود که مردم به گرد آن جمع شده بودند و جوانی با صدای زیبا شروع به آواز خواندن کرد.در اینجا بود که جمعیت زیادی به اینطرف کشیده شدند و از شنیدن این آواز زیبا لذت بردند.
مسلما برای مسافران عزیزی که به شیراز آمده بودند شبی بسیار به یادماندنی و خاطره انگیز رقم خورده است.گذشته از همه این برنامه ها و جو خوب و شادی که در حافظیه حکم فرما بود،از هوای دلنشین و ملس دیشب نمی شود گذشت.حس و حال خوب دیشب در حافظیه تا حدودی مدیون آن هوای معتدل و تازه بود که با کمی مه هم همراه بود.
شاید اگر از کنار حافظیه می گذشتیم،صدای مردم را می شنیدیم که همه باهم سرود ای ایران و مرغ سحر را می خواندند.
بالاخره به لحظه تحویل سال رسیدیم و این مکان پر شد از صدای تیر و ترقه.
خوب اینکه صدایی توپی در لحظه سال تحویل در شود رسمیست قدیمی،اما اینکه جوانان هرچی ترقه اضاف مانده از چهارشنبه سوری دارند را در حافظیه و زیر پای خانواده های مردم بیاندازند،کار جالبی نیست.
دیشب برای لحظاتی حافظیه شبیه میدان جنگ شده بود.هر لحظه امکان داشت ترقه ای درست بیخ گوشتان منفجر شود.که البته مسن تر ها بشدت به این معقوله اعتراض کردند.
بالاخره سال تحویل شد و مردم این لحظه را در یکی از بهترین جاهای ممکن سپری کردند.
به گزارش تابناک فارس مردم از ساعت ها قبل از سال تحویل با حضور در حافظیه می خواستند لحظه تحویل سال را در کنار حافظ شیرازی باشند.
البته در قسمتی از حافظیه در درون حوض خالی از آب،سفره هفت سینی زیبا پهن شده بود که مردم به گرد آن جمع شده بودند و جوانی با صدای زیبا شروع به آواز خواندن کرد.در اینجا بود که جمعیت زیادی به اینطرف کشیده شدند و از شنیدن این آواز زیبا لذت بردند.
مسلما برای مسافران عزیزی که به شیراز آمده بودند شبی بسیار به یادماندنی و خاطره انگیز رقم خورده است.گذشته از همه این برنامه ها و جو خوب و شادی که در حافظیه حکم فرما بود،از هوای دلنشین و ملس دیشب نمی شود گذشت.حس و حال خوب دیشب در حافظیه تا حدودی مدیون آن هوای معتدل و تازه بود که با کمی مه هم همراه بود.
شاید اگر از کنار حافظیه می گذشتیم،صدای مردم را می شنیدیم که همه باهم سرود ای ایران و مرغ سحر را می خواندند.
بالاخره به لحظه تحویل سال رسیدیم و این مکان پر شد از صدای تیر و ترقه.
خوب اینکه صدایی توپی در لحظه سال تحویل در شود رسمیست قدیمی،اما اینکه جوانان هرچی ترقه اضاف مانده از چهارشنبه سوری دارند را در حافظیه و زیر پای خانواده های مردم بیاندازند،کار جالبی نیست.
دیشب برای لحظاتی حافظیه شبیه میدان جنگ شده بود.هر لحظه امکان داشت ترقه ای درست بیخ گوشتان منفجر شود.که البته مسن تر ها بشدت به این معقوله اعتراض کردند.
بالاخره سال تحویل شد و مردم این لحظه را در یکی از بهترین جاهای ممکن سپری کردند.
