ارتش عراق بخاطر اینکه بتواند جلو نفوذ رزمندگان جمهوری اسلامی را به بندر ام القصر و البحار بگیرد حد اکثر توان خود را گذاشته بود و از جهتی برای ما مهم بود که عراقی ها نتوانند از آن سه راهی عبور کرده و جلوتر آمده و یگان‌های زرهی خود را در دشت باز گسترش دهند و البته رزمندگان نگاهی هم به گشودن آن سه راهی داشته تا بتوانند عملیات را به بندر ام القصر و البحار بکشانند و با تصرف بنادر مهم عراق ارتباط عراق را با دریا قطع کنند .
کد خبر: ۱۰۵۸۶۷۳
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۴ 27 July 2022

به نام خدا

روزی روزگاری

خاطرات غلامعباس حسن پور

قسمت چهل و چهارم

در قسمت قبل عرض شد گردان امام حسین (ع) در حد فاصل کارخانه نمک تا نزدیکی سه راهی فاو ، ام القصر مستقر شد این سه راهی از نظر نظامی بسیار اهمیت داشت .

ارتش عراق بخاطر اینکه بتواند جلو نفوذ رزمندگان جمهوری اسلامی را به بندر ام القصر و البحار بگیرد حد اکثر توان خود را گذاشته بود و از جهتی برای ما مهم بود که عراقی ها نتوانند از آن سه راهی عبور کرده و جلوتر آمده و یگان‌های زرهی خود را در دشت باز گسترش دهند و البته رزمندگان نگاهی هم به گشودن آن سه راهی داشته تا بتوانند عملیات را به بندر ام القصر و البحار بکشانند و با تصرف بنادر مهم عراق ارتباط عراق را با دریا قطع کنند .

اگر این اتفاق می افتاد برای صدام ، دولت و ارتش عراق   مصیبتی بزرگ بود چون پشتوانه اقتصادی و نظامی خود را تا حدود هشتاد درصد از طریق کویت و کشور های حاشیه خلیج فارس از دست می‌دادند . و هم اینکه که از دریا های آزاد محروم

می شدند .

به خاطر اهمیت استراتژیک و سوق الجیشی منطقه ارتش عراق نزدیک به هفتاد درصد توان نظامی خود را به پای کار آورده بود تا جلوی پیشروی رزمندگان اسلام را بگیرد.

ارتش عراق با زبده ترین نیروهای خود ضد حمله های مکرری در این منطقه اجرا کرد و البته در همه ی پاتک ها ناکام بود.

در بعضی از مواضع خطوط دفاعی رزمندگان اسلام شکسته می شد و دوباره رزمندگان با ضد حمله مواضع از دست رفته خود را باز پس

می گرفتند .

گردان امام حسین آن چند روز در معرض پاتک مستقیم دشمن قرار نگرفت ولیکن آتشباری سنگین و پر حجم سلاح های دشمن تلفاتی را به گردان ما وارد نمود .

جنگنده بمب افکن های سبک و سنگین عراقی مکررا منطقه والفجر ۸ را بمباران می کردند به خصوص بمب افکن های سنگین توپولف عراقی که در بین رزمندگان اراکی معروف به هاشم آقا بود ، با فرو ریختن هر بار ۲۸ تن بمب در آن منطقه اقدام می‌کردند در عملیات والفجر ۸ حدود هفتاد فروند از جنگنده های ارتش عراق سرنگون شد ، که در طول جنگ بی‌سابقه بوده است در یکی از روزها مواضع گردانی از لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب مورد حمله کماندوهای عراقی قرار گرفت و موضع آنها سقوط کرد . رزمندگان مجدداً به مواضع از دست رفته خود پاتک زده و آن مواضع را دوباره به دست آوردند فرمانده گردان امام‌ حسین آقای اسماعیل نادری به من دستور داد که یک و نیم دسته از گروهان خود را به کمک رزمندگانی که تحت فشار دشمن بودند ، بفرستم . بخاطر دندان درد شدیدی که داشتم دو عدد قرص مسکن مفنامیک اسید و استامینوفن مصرف کرده بودم و به شدت خواب آلود بودم لذا به معاون گروهان آقای محمدرضا شاکری گفتم که من شدیداً خواب آلود هستم شما یک و نیم دسته را بردار و ماموریتی که آقای نادری به گروهان ما محول کرده است را انجام بده .

ایشان هم نیروهای مورد نظر را به منطقه ماموریت برد و یک روز در آنجا ماند و روز بعد با نیروهای خود به موضع قبلی یعنی گروهان دوم بازگشت .

به استقبال ایشان و نیروهایش رفتم .

ایشان را در حال خوردن کیک تی تاب مشاهده نمودم‌ از ایشان پرسیدم برادر شاکری این تی تاب ها را از کجا آورده‌ای ؟

جواب داد از جیب جنازه های عراقی بیرون آورده‌ام .

گویا عراقی هایی که دو روز قبل به خطوط دفاعی یکی از گردان های لشکر ۱۷ نفوذ کرده بودند کارتن های تاب را به غنیمت گرفته و در بین خود تقسیم کرده بودند . که آن عراقی ها در ضد حمله رزمندگان ما کشته شده و تی تاب یکی از کشته شده های عراقی نصیب برادر شاکری شده بود .

خاطره ادامه دارد …

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار