مرور روزنامه‌های یکشنبه ۲۲ آبان ماه
آشتی‌کنان سرمایه‌گذاران با بورس! تهران نفس ندارد، باور ۳۷۳؛ یک‌قدم تا اس ۴۰۰، بنزین ۱۴۰۲ بدون تغییر قیمت، رهاسازی آب سد‌های خوزستان برای کشت پاییزه، رونق تجارت با توسعه ترانزیت، خداحافظی با چک کاغذی، آغاز مسکن فروشی متری و سانتی متری و ایران و پیام آزمایش موشک هایپرسونیک از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۰۷۶۷۷۷
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۲ 13 November 2022

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز یکشنبه ۲۲ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که صیانت از فیلترینگ با جرم انگاری!، تاکید سران قوا بر گفت‌وگو با جوانان، بنزین ۱۴۰۲ بدون تغییر قیمت، مثلث فشار حداکثری به ایران و قیمت خودرو‌های وارداتی بالای یک میلیارد تومان است؟ در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛


نبینیم نیست!


عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با تیتر نبینیم نیست! نوشت: چرا به این نقطه رسیدیم؟ برحسب اینکه از چه زاویه‌ای نگاه کنیم پاسخ‌های گوناگونی که لزوما هم متعارض با یکدیگر نیستند وجود دارد، از این رو می‌خواهم یک مورد مهم آن را متذکر شوم. شاید برای اصلاح رفتارمان مفید باشد. موضوع به چگونگی نحوه رفتار حکومت با طیف مردم از حامیان تا معترضان در خیابان برمی‌گردد. مردم هر جامعه‌ای متشکل از طیفی از موافق کامل تا مخالف کامل و معترض هستند. آنچه در جوامع تفاوت دارد فراوانی هر نقطه از این طیف است. در حکومت‌های متعارف افراد موافق و کاملا موافق اکثریت قاطع را تشکیل می‌دهند و در حکومت‌های بسته و ناسالم، آنان اقلیت هستند. ساختار مدیریتی چرا ناسالم می‌شود؟ یک علت آن چشم بستن بر واقعیت است. در حقیقت آنان گمان می‌کنند، اگر «نبینیم؛ نیست». به عبارت دیگر منتقدان و مخالفان را نادیده می‌گیرند و گمان می‌کنند که با نادیده گرفتن یا تحقیر آنان، مساله حل و آنان نابود می‌شوند. نه فقط نادیده می‌گیرند، بلکه دست به تحریف آنان می‌زنند. چگونه؟ اگر مردم را در طیف خیلی موافق، موافق، بی‌نظر، مخالف و خیل مخالف که معترض کف خیابان است تقسیم‌بندی کنیم، حکومت و ساختار بیمار بیش از همه خیلی موافق‌ها و موافقان را برجسته می‌کند. اگر آنان ۱۰ درصد باشند، چنان برجسته می‌کند که گویی ۷۰ درصد مردم هستند. سپس بی‌نظر‌ها و مخالف‌ها را هم جزو طیف موافق منظور می‌کند، چون این‌ها به‌طور نسبی سکوت می‌کنند و ساختار معیوب، سکوت آنان را نشانه رضایت معرفی می‌کند، سپس افراد «خیلی مخالف» را که طبعا عملا هم معترض هستند، بسیار اندک معرفی می‌کند. مثلا اگر آنان ۱۰ درصد هم باشند زیر یک درصد و فریب‌خورده و عامل بیگانه معرفی می‌کند. این رفتار در چنین ساختاری نتیجه منفی می‌دهد. چرا؟ به این علت که درک درستی از جایگاه و موقعیت خود پیدا نمی‌کند. مثل کسی می‌ماند که گمان می‌کند می‌تواند عرض چند صدمتری یک رودخانه خروشان را شنا کند.

در نتیجه بدون آزمایش خود را به آب می‌زند و چند ده متر نرفته غرق می‌شود. این درک ناقص موجب می‌شود که براساس آن تصویر جعلی عمل کند و جایگاه خود را ضعیف‌تر هم کند. بدترین بخش ماجرا آنجاست که مخالفان ساکت را نبیند و سکوت آنان را علامت رضا تلقی کند. آنان از این رفتار ناراحت می‌شوند، چون کسی که فریاد نزند یا نتواند فریاد بزند به این معنا نیست که وجود ندارد و اثر نخواهد داشت، پس به‌رغم خواستش به معترضان جدی می‌پیوندد تا دیده شود. دیده نشدن از سوی حکومت بدترین دردی است که برای شهروندان قابل تصور است. حتی از سرکوب هم بدتر است. چون برای سرکوب باید طرف را دید و مخالفتش را پذیرفت و بعد سرکوب کرد، ولی ندیدن فرد مخالف را چگونه باید تحمل کرد؟ هنگامی که مخالفان به جمع خیلی مخالفان یعنی معترضان می‌پیوندند، بی‌نظران نیز به سوی «مخالف» میل می‌کنند، این طبیعت رفتار در جامعه است. اگر فضای جامعه به گونه‌ای شود که حکومت دیگر نتواند واقعیت را تحریف کند، به یک‌باره متوجه می‌شود که موافقان یا خیلی موافقان که در حال ریزش هستند، نه ۷۰ درصد که کمتر از ۱۰ درصد هستند. هنگامی که این تصویر عمومیت پیدا کند، کل معادله اجتماعی تغییر خواهد کرد. البته تطبیق یافتن صاحبان قدرت، با شرایط جدید بسیار سخت است. متاسفانه باید گفت که منطق «نبینم؛ نیست»، در امر پژوهش اجتماعی بسیار مشهود است. پژوهش نشان می‌دهد که واقعیت چیست؟ ولی متولیان رسمی امر پژوهش عموما یا مانع از سنجش موضوعات مهم هستند، یا اگر هم انجام شود، مانع از انتشار نتایج آن می‌شوند. این خودفریبی است. پژوهش ابزاری است برای شناخت مردم و نه تغییر واقعیت؛ مردم که در خودشان می‌دانند چگونه فکر می‌کنند. سال گذشته این روز‌ها گزارش از محبوبیت‌سنجی مقامات به وفور منتشر می‌شد که مثلا فلانی ۷۰ درصد محبوبیت دارد. ایرادی نیست خوب هم بود، ولی آیا حالا هم این نظرسنجی‌ها انجام و منتشر می‌شود؟ قطعا خیر.
خلاصه اینکه مشکل رفتار حکومت این است که افراد به نسبت آرام و ساکت را نمی‌بیند و کاری به آنان ندارد حتی آنان را حامی خود می‌داند. در میان معترضین نیز فقط اغتشاش را می‌بیند، در حالی که باید عکس باشد. نباید خود را فریب داد. شجاعت داشته باشید.

 

چرا توافق نمی‌شود؟

محمدرضا ستاری طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان چرا توافق نمی‌شود؟ نوشت: در روابط بین‌الملل و مذاکرات دیپلماتیک اصطلاحی وجود دارد به نام ZOPA. این اصطلاح مخفف‌شده zone of possible agreement است؛ به معنای نقطه یا حیطه توافق احتمالی؛ یعنی جایی که دو طرف مذاکره‌کننده در آن نقاط اشتراک احتمالی را یافته و از همین نقاط اشتراک، مذاکرات خود را برای رسیدن به نتیجه نهایی ادامه می‌دهند.


حال اگر مذاکرات میان ایران و غرب بر سر توافق هسته‌ای را مطابق مفهوم ZOPA بررسی کنیم، سوال اصلی این خواهد بود که اساسا در حال حاضر و به خصوص در طول دو سال گذشته چه نقطه یا نقاط اشتراکی میان ایران و طرفین مذاکره‌کننده به خصوص ایران و ایالات متحده آمریکا وجود دارد؟ در این رابطه اگر فرض را بر این بگیریم که اصل مذاکره و نتیجه نهایی آن منوط به توافق بین ایران و آمریکاست و در این میان سایر شرکای برجام را با تمامی منافع یا تعارضاتی که در این توافق دارند نادیده بگیریم، تمامی شواهد و قرائن نشان می‌دهد که میان تهران و واشنگتن هیچ نقطه یا حیطه خاصی جهت رسیدن به یک توافق نهایی وجود ندارد. در واقع ایران خواستار برچیده شدن تمامی تحریم‌های هسته‌ای و نیز تضمین دولت بایدن برای عدم خروج از توافق احتمالی است. از سوی دیگر ایالات متحده بخش مهمی از تحریم‌های هسته‌ای ایران را به سایر حوزه‌ها یعنی مسائل منطقه‌ای و تروریسم ربط داده و خواستار تغییر رفتار تهران در قبال سیاست‌های منطقه‌ای و هسته‌ای است. از این منظر تنها ZOPA میان ایران و آمریکا رسیدن به یک توافق است با این تفاوت که متغیر‌ها و مولفه‌های هر یک از طرفین جهت حصول چنین توافقی کاملا واگرایانه و مخالف جهت یکدیگر است.


علاوه بر این اگر راهبرد سیاست خارجی هر کشوری را بر پایه منافع مشترک، موازی و متعارض در نظر بگیریم، بررسی مناسبات ایران و آمریکا در طول ۴۳ سال گذشته نشان می‌دهد که اساس روابط دو کشور بر اساس منافع متعارض تعریف شده و تنها در بخش‌ها و مواردی خاص مانند حمله آمریکا به افغانستان و عراق و مسائلی مشابه، دو طرف دارای منافع موازی بوده و در مقاطعی با یکدیگر بر اساس همین منافع موازی همکاری کرده‌اند؛ بنابراین برخلاف آنچه که در طول دو سال گذشته در خصوص اراده دو طرف برای احیای برجام گفته شده، فاصله زیادی میان سیاست‌های اعلامی دو طرف در قبال برجام وجود دارد و همین امر که به وضوح قابل پیش‌بینی هم بود در نهایت باعث شد تا در مقطع کنونی و با وجود چندین و چند دور مذاکرات هسته‌ای، هم مذاکره و هم توافق احتمالی در یک بن‌بست معنادار قرار بگیرد، با این تفاوت که اکنون تحولات بین‌المللی به گونه‌ای رقم خورده که اروپا نیز به عنوان یکی از شرکای برجام در توافق کامل با ایالات‌متحده برای تشدید فشار‌ها علیه ایران است و به نظر می‌رسد اگر تا هفته‌های آتی راهکاری جهت خروج از بن‌بست فعلی یافت نشود، سیاست اروپا چه از لحاظ راهبردی و چه از لحاظ تاکتیکی (حداقل در کوتاه‌مدت) به سمت بازگشت تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران و فعال شدن مکانیسم ماشه پیش رود؛ بنابراین هر چند برجام ۲۰۱۵ دیگر وجود خارجی نداشته و تنها مبنایی برای یافتن یک نقطه مشترک جهت ادامه مذاکرات است، به نظر می‌رسد که حداقل در کوتاه‌مدت امکانی جهت حصول توافق وجود نداشته باشد. هر چند که یک توافق احتمالی تنها امتیازش برای ایران، خروج موقت از فشار‌های همه‌جانبه‌ای است که روزبه‌روز در حال تنگ‌تر شدن دامنه آن است.

 

زمان عبور از ترامپ فرا رسیده است؟

نبی شریفی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان زمان عبور از ترامپ فرا رسیده است؟ نوشت: حزب جمهوری خواه از کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۶ تاکنون، اگرچه با دونالد ترامپ در مسائل متعددی اختلاف نظر داشته، اما سعی کرده از پایگاه مردمی وی بهره ببرد. این که به ترامپ، نامزد شکست خورده انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰، فرصت داده شد تا در انتخابات میان دوره‌ای میدان داری کند، در راستای همین عقیده بود. رای ۷۴ میلیون نفری ترامپ در ۲۰۲۰ رقمی نبود که جمهوری خواهان بخواهند از آن چشم پوشی کنند. اما نتیجه آن طور که ترامپ، شکوه آن را پیش بینی کرده بود رقم نخورد و رویای «موج قرمز» محقق نشد.


اتفاقی که با توجه به تاثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ و به تبع آن بر سیاست جهانی برای بسیاری از صاحب نظران بین المللی مهم است. در انتخابات روز سه‌شنبه برخی از نامزد‌های مورد علاقه او پیروز شدند، اما اکثر جمهوری خواهان ترامپیست شکست سختی خوردند. این فاجعه‌ای برای ترامپ محسوب می‌شود و البته فرصتی را برای حزب جمهوری خواه فراهم آورده تا از پدیده ترامپیسم عبور کند. فردی که از شورش ۶ ژانویه حمایت کرده، با گذشت دو سال همچنان فرضیه تقلب را مطرح می‌کند، اسناد ریاست جمهوری را در ملک شخصی اش در مار آ لاگو نگهداری می‌کرده و حالا باعث شده جمهوری خواهان از نتیجه مطلوب باز بمانند. هرچند، سناتور مارکو روبیو بر رقیب خود وال دمینگز پیروز شد، ران دسانتیس فرمانداری فلوریدا را فتح کرد و سارا هاکبی سندرز، یکی از قدیمی‌ترین متحدان ترامپ بر فرمانداری آرکانزاس چیره شد، اما این همه نتایج نبود. دو نامزد جمهوری خواه برای فرمانداری، داگ ماستریانو در پنسیلوانیا و تیم میشلز در ویسکانسین که رابطه نزدیکی با ایده ترامپیسم دارند، در ایالتشان شکست خوردند. در سنا نیز با پیروزی مجدد سناتور «مارک کِلی» در ایالت آریزونا، تعداد کرسی دموکرات‌ها و جمهوری خواهان ۴۹ به ۴۹ برابر شد. تحلیل گران معتقدند اگر جمهوری خواهان نامزد تحت حمایت ترامپ را در انتخابات مقدماتی بر نمی‌گزیدند، در کسب کرسی‌های سنا در پنسیلوانیا، آریزونا، نوادا، نیوهمپشایر و جا‌های دیگر کار بسیار آسان تری را در پیش داشتند. اکنون، در حالی که جمهوری‌خواهان باید دو صندلی باقی‌مانده در ایالت نوادا را کسب کنند، دموکرات‌ها برای به دست آوردن یک صندلی می‌جنگند تا با کرسی معاون ریاست جمهوری در جایگاه رئیس مجلس سنا به برتری دست یابند. حالا، هرچند که تعدادی از ترامپیست‌ها کرسی‌های مجلس نمایندگان، سنا و فرمانداری را فتح کرده اند، اما به نظر می‌رسد زمان عبور از ترامپ برای حزب جمهوری خواه فرا رسیده است. از نگاه بسیاری از اعضای بلندپایه حزب، مواضع دونالدترامپ نقش پررنگی در این مسئله داشته و اکنون زمزمه‌هایی برای یافتن جایگزینی برای او در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری به گوش می‌رسد. ران دسانتیس فرماندار فلوریدا از جمله این گزینه هاست. شاید همین زمزمه درباره نامزدی وی در انتخابات ۲۰۲۴ ترامپ را به واکنش بازداشته تا او را «چهره با توانمندی متوسط» خطاب کند. «یووال لوین» در اندیشکده «امریکن اینترپرایز» در این باره نوشت: الگوی برد و باخت جمهوری خواهان در روز سه شنبه تصادفی نبود و درک پیام آن هم سخت نیست.


این خود را به عنوان یک نشانه فریادگونه، کوتاه، اما قابل فهم نمایان می‌کند که حکایت از آن دارد: «آهای جمهوری خواهان: ترامپ مشکل شماست.»، اما جمهوری خواهان حتی اگر دور این مشکل را خط بکشند پدیده ترامپیسم همچنان وجود دارد؛ هرچند از قدرت و نفوذ نیرو‌های رادیکال حزب جمهوری خواه کم شده باشد.


در خارج از مرز‌های آمریکا بسیاری تماشاگرند که آیا با پدیده ترامپیسم مقابله خواهد شد یا نه. در برزیل طی هفته‌های گذشته شهروندان این کشور لولا داسیلوا را برای ریاست جمهوری برگزیدند و از ژائیر بولساناروی راست گرا دوری جستند. در ایتالیا نیز، هرچند در انتخابات اخیر جورجیا ملونی توانست با تکیه بر کرسی نخست وزیری راست‌گراترین دولت ایتالیا پس از جنگ جهانی را تشکیل دهد، اما آیا تا انتخابات بعدی آمریکا از شور امواج راست گرا در اروپا کم خواهد شد؟ هنوز هیچ چیز مشخص نیست. هرچند دموکرات‌ها در دوره جنگ روسیه علیه اوکراین امید دارند که تنش‌ها در اروپا در کمترین حالت خود باشد. به رغم شکست ترامپ، او هنوز هواداران خودش را در خارج از مرز‌ها دارد. در خاورمیانه اما، به دلیل آن که دولت عربستان تحت فشار برچسب‌های حقوق بشری دولت بایدن -که آن هم البته با منافع سیاسی این حزب عجین شده - قرار گرفته، سعی کرده است رابطه نزدیکی با روسیه تشکیل دهد. رابطه‌ای که علاوه بر سیاست به اتحاد و همکاری در زمینه سوخت‌های فسیلی نیز انجامیده است. افزایش بهای سوخت از جمله مواردی بود که بایدن در هفته‌های منتهی به انتخابات با آن دست و پنجه نرم می‌کرد. حالا نتایج انتخابات میان دوره‌ای کنگره که می‌تواند چشم انداز دولت آینده آمریکا را مشخص کند حداقل در شرایط فعلی نشانی از ظهور دوباره ترامپیسم و مشکلات مبتلابه آن برای جهان ندارد هرچند تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هنوز زمان زیادی باقی مانده و باید دید سکان‌دار آینده کاخ سفید از کجا خواهد آمد.

 
 
اشتراک گذاری

برچسب ها

 
 

مطالب مرتبط

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار