با اجرای اصل چهل و چهار و آغاز خصوصی سازی در ادبیات مدیریتی کشور واژه جدیدی به نام خصولتی ایجاد شد .خصولتی ها مثل شتر مرغ هستند اگر بگویی شیر بده می گویند مرغیم واگر بگویی تخم بگذار می گویند شتریم .مزایای هر دوبخش را دارند و معایب آن را خیر در انتصاب مدیران خصولتی روابط بر ضوابط پیشی می گیرد و اصولا شایسته سالاری مد نظر قرار نمی گیرد (مگر موارد استثنا) امکانات گسترده دولتی در اختیار آنان است و محدودیتهای نظارتی وجود ندارد.
کد خبر: ۲۲۳۱۳۴
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۴ 02 May 2016
با اجرای اصل چهل و چهار و آغاز خصوصی سازی در ادبیات مدیریتی کشور واژه جدیدی به نام خصولتی ایجاد شد .خصولتی ها مثل شتر مرغ هستند اگر بگویی شیر بده می گویند مرغیم واگر بگویی تخم بگذار می گویند شتریم .مزایای هر دوبخش را دارند و معایب آن را خیر در انتصاب مدیران خصولتی روابط بر ضوابط پیشی می گیرد و اصولا شایسته سالاری مد نظر قرار نمی گیرد (مگر موارد استثنا) امکانات گسترده دولتی در اختیار آنان است و محدودیتهای نظارتی وجود ندارد. حقوق مدیران شایسته و بهرور بخش خصوصی را دریافت می کنند ولی بهروری در کار نیست.خلاصه بخش خصولتی آخرین میخها را بر تابوت خصوصی سازی در کشور می زند.

     به گزارش تابناک اقتصادی احمد توکلی در کانال شخصی خود در تلگرام نوشت :" به فلان مسئول عالی رتبه دولتی اعتراض کردم که چرا باید 35 میلیون تومان حقوق ماهانه دریافت کنی؟گفت من نه سهام دارم و نه کار اقتصادی می‌کنم و نه درس می‌دهم. اگر این حقوق را نگیرم باید این کار را رها کنم.گفتم مگر چقدر خرج داری که به کمتر از این راضی نیستی؟....حرف بینمان زیاد زده شد. آخر سر گفت به خاطر شما 7 میلیون تومان از حقوقم را کم می‌کنم و رفت." این در حالیست که عضو کمیسیون برنامه و بودجه  مجلس شورای اسلامی چند شب پیش در برنامه ویژه خبری از حقوق چهل تا پنجاه میلیون تومانی مدیران بانکی خبر داده بود.

در حالی مسئولان عالیرتبه دولتی به روایت آقای توکلی از دریافت حقوق سی و پنج میلیونی ناراضی هستند که حقوق یک کارگر با اینکه به فرموده رئیس جمهور برای اولین بار از تورم پیشی گرفته تنها به هشتصد و دوازده هزار تومان در ماه می رسد کارگرانی که هم سهام دارند هم کار اقتصادی می کنند و هم درس می دهند مردان و زنانی که سهام عدالت دارند ولی به فراموشی سپرده شده کار اقتصادی می کنند تا روزگار بگذرانند و درس مردی و مردانگی می دهند به آنان که حقوق روزانه شان بیش از یک ماه آنان است      .

اما سر منشا این مساله کجاست چرا این همه تفاوت در پرداخت وجود دارد مگر نظام هماهنگ حقوق بر پرداختهای دولتی نظارت ندارد؟

پس از اجرای اصل چهل و چهار و در راستای خصوصی سازی دولتها به جای رد دیون خود به طلبکاران، سهام شرکتهای تحت مالکیت خود را واگذار کردن به مرور صندوقهای بازنشستگی و بخشهای عمومی غیردولتی و... که از جمله طلبکاران دولت هستند مجموعه ای از شرکتهای ورشکسته دولتی را تحت تملک خود درآوردند. شرکتهایی که تا پیش از این از منابع عمومی تغذیه می کردند دیگر می بایست روی پای خود می ایستادند و هین امر باعث می شود که روزگار اداره این شرکتها سخت و سخت تر گردد پس از مدتی با اضافه شدن حجم بدهی ها شرکت ها به سمت تعدیل منابع انسانی قدم می گذارند ، بعد از تعدیل نیروی انسانی اگر شرکتها قدرت بازگشت به عرصه رقابت را نداشته باشند اعلام ورشکستگی میکنند واین نقطه آغاز مرثیه ای بزرگ است که عموما به سر بنگاههای کوچک و متوسط دولتی خصولتی سازی شده می آید.

اما قصه برای بنگاههای بزرگ متفاوت است. در صنایع بزرگ بخاطر ابعاد سیاسی و اجتماعی این بنگاهها معمولا تلاش می شود تا به هر نحو ممکن این مجموعه ها سر پا نگه داشته شوند که به عنوان مثال می توان به وام خرید خودرو در سال گذشته اشاره کرد. نکته قابل توجه این است که در اکثر این بنگاهها آنچه در هر صورت دچار هیچ خللی نمی شود پرداختهای مدیریتی و پاداش هیات مدیره و مواردی از این دست است حال اینکه ممکن است حقوق کارگران آن مجموعه مدتها باشد که پرداخت نشده .(البته موادی هم استثنا وجود دارد)

انتصاب مدیران و هیات مدیره ها در این شرکتها اصولا تابع روابط است برادر زاده فلان وزیر پسر فلان نماینده مجلس و افرادی از این دست افراد شایسته ای هستند که مدیریت این شرکتها را در دست می گیرند و چون این شرکتها دیگر خصوصی به حساب می آیند دیگر محدودیتهای دولتی در پرداخت حقوق را نخوهند داشت و می توانند حقوق مناسبی به این افراد شایسته پرداخت کنند.

اینگونه است که اگر از آنان بپرسی چرا شرکت تحت مدیریت شما بهرور نیست و ورشکسته است می گویند ما دولتی هستیم واگر از آنها بپرسی چرا حقوق چند ده میلیونی و پاداش عملکرد و پاداش هیات مدیره دریافت می کنید می گویند ما بخش خصوصی هستیم ما کار اقتصادی نمی کنیم ما سهام نداریم ما درس نمی دهیم و...

اینجااست که یاد آن مثل معروف می افتیم که
قربون برم خدا را         یک بام و دو هوا را
یک بر بوم زمستون     یک بر بوم تابستون
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار