خودش هم از سهل انگاری و بی توجهی برخی از افراد نسبت به کلاهبرداری رایانه ای متعجب است.
کد خبر: ۳۱۸۷۳۵
تاریخ انتشار: ۰۶ آبان ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۸ 27 October 2016
خودش هم از سهل انگاری و بی توجهی برخی از افراد نسبت به کلاهبرداری رایانه ای متعجب است. می گوید تماس تلفنی با موضوع برنده شدن در مسابقه ای و رفتن به پای عابر بانک برای واریز پول به حساب، شگردی از کلاهبرداری است که از چند سال پیش شروع شده است اما این شگرد هنوز هم به دلیل بی توجهی و طمع برخی افراد جواب می دهد و کلاهبرداران مختلف حتی از زندان با این روش پول های کلانی به جیب می زنند.  البته از لا به لای صحبت های دختری که به جرم مشارکت در کلاهبرداری رایانه ای دستگیر شده است،  می شود فهمید که این تنها مردم نیستند که به دلیل طمع و بی توجهی مورد سوء استفاده کلاهبرداران قرار می گیرند بلکه وجود اشکال در برخی سیستم های بانکی و اپراتورهای تلفن همراه ابزارهایی را برای کلاهبرداران رایانه ای فراهم کرده است. دختر 22 ساله ای که اعتیاد و فقر پدرش را عامل سوق پیدا کردنش به سمت افراد شیاد و کلاهبردار می داند از پیچ و خم های روش های کلاهبرداری رایانه ای برای مان می گوید تا در قسمت چهارم آسیب های فضای مجازی و رایانه ای یکی از پرونده های کلاهبرداری رایانه ای را برای خوانندگان بازگو کنیم.
به چه جرمی دستگیر شده ای و چرا تو را برای بازجویی به بجنورد منتقل کرده اند؟
به جرم همدستی با کلاهبرداران رایانه ای که با کشاندن افراد سهل انگار به پای عابر بانک از آنان کلاهبرداری می کردند. متهم ردیف اول این پرونده در کرج به طور سریالی با افراد مختلف در کشور تماس می گرفت و پس از آن با  چرب زبانی طمع آنان را بر می انگیخت و طعمه هایش را به پای عابر بانک می کشاند تا به اصطلاح پولی را که در مسابقه یا قرعه کشی برنده شده اند به حساب آنان واریز کند اما به جای واریز پول تمام حساب آنان را خالی می کرد. عده ای از طعمه ها بجنوردی بودند و حالا با شکایت آن ها من برای بازجویی به بجنورد منتقل شده ام.    
نقش تو در این میان چه بود؟
من به همراه زن دیگری پس از آن که متهم ردیف اول پول را از حساب مالباختگان برداشت می کرد بلافاصله آن را به سکه و طلا تبدیل می کردیم تا پیش از مسدود شدن حساب بتوانیم پول را برداشت کنیم. 
چطور پول را به طلا و سکه تبدیل می کردید؟
من یا دیگر همدستم بلافاصله بعد از تماس فرد کلاهبردار با کارتی که در اختیارمان قرار گرفته بود به سراغ طلافروشی می رفتیم و چون کسی از ما کارت شناسایی نمی خواست با آن سکه یا طلا می خریدیم، سپس 30 درصد از پول به دست آمده را به مرد کلاهبردار می دادیم و باقی مانده بین من و دو همدست دیگرمان تقسیم می شد.
نقش نفر سوم در این پرونده چه بود؟
  او سیم کارت برای مرد کلاهبردار و کارت بانکی برای ما تهیه می کرد تا ما و مرد کلاهبردار شناسایی نشویم.
از چگونگی تهیه این سیم کارت ها و کارت های بانکی توسط او خبر داری؟
بله.مکان هایی وجود دارد که به راحتی می توان از آن ها خط های تلفن همراه و یا کارت های بانکی افرادی که فوت شده اند یا کارت هایی که بلااستفاده هستند خریداری کرد. همدست دیگر ما این مکان ها را بلد بود و پس از خریداری هر سیم کارت و یا عابر بانک آن را به ما می رساند.
پس به نوعی دسترسی آسان باند شما به سیم کارت های تلفن همراه و کارت های بانکی در این کلاهبرداری های کلان نقش داشته است؟
بیشتر این مالباختگان افراد کم سواد و بیسوادی هستند که با بی توجهی خود باعث وسوسه کلاهبرداران می شوند. البته اگر روندی باشد که به راحتی سیم کارت ها خریداری نشود و بانک ها هم روند دیگری داشته باشند آن وقت ابزارها برای کلاهبرداری کم می شود. در گذشته برای حساب بانکی دفترچه به افراد داده می شد هم اکنون هم اگر به جای کارت بانکی به بیسوادها و یا پیرمرد و پیر زن ها دفترچه داده شود تعداد افرادی که از آن ها از طریق این روش کلاهبرداری می شود، کم می شود.
اما  سوابق نشان می دهد که افراد تحصیل کرده نیز در دام این کلاهبرداری ها افتاده اند؟
طمع گاهی چشم آدم را کور می کند و این افراد چون به رسانه ها توجه نمی کنند و بی دقت هستند به دام کلاهبردار ها می افتند. آن ها با خود هیچ وقت فکر نمی کنند که اگر در مسابقه یا قرعه کشی برنده شده اند چرا آن شرکت و یا اداره به جای خط ثابت و مشخصی با تلفن همراه تماس می گیرد.  البته کلاهبرداران این روش هم مدام دور هم می نشینند و روش جدیدی را برای کشاندن افراد پای عابر بانک ابداع می کنند تا روششان نخ نما نشود. آن ها هر روز به فکر به روز کردن شگردهایشان هستند.
شما که از تلفن های همراه و یا کارت های بانکی غیر از مشخصات خودتان استفاده می کردید چطور گیر افتادید؟ 
همدست دیگرمان که مانند من پول ها را به طلا و سکه تبدیل می کرد از طریق دوربین های طلافروشی شناسایی شد و من را هم لو داد.
چرا به سراغ طلافروشی ها می رفتید و یا مثلا نمی رفتید از فروشگاه ها خرید کنید؟
 موقع خریدن طلا کسی از ما کارت شناسایی نمی خواست که با عابر بانک مطابقت دهد و از طرفی تقسیم طلا و سکه راحت تر بود.
برای کلاهبرداری زمان خاصی هم قائل بودید؟
برای این که حساب زود مسدود نشود بعد از ظهرها و یا در وقت غیر اداری مرد کلاهبردار با طعمه ها تماس می گرفت. این گونه من یا  همدستم فرصت کافی برای این که پول را به سکه تبدیل کنیم داشتیم.
چطور به این باند پیوستی؟
بعد از آزادی از زندان وقتی دیدم مادرم به سختی در خانه های مردم کار می کند تا پول به دست بیاورد با خودم تصمیم گرفتم با پیدا کردن کاری به مادرم کمک کنم تا این که با همدستم آشنا شدم. من شاهد خرید ها و خرج های او بودم و بعد از مدتی وقتی فهمید من هم دوست دارم پولدار شوم کار را برای من تعریف کرد و گفت: اگر دوست داشته باشم می توانم به آن ها کمک کنم و سهمی از کلاهبرداری آن ها ببرم.
یعنی مادرت به تنهایی خرج خانه را تأمین می کرد؟
پدرم معتاد بود به همین دلیل مادرم پنج سال است که طلاق گرفته و خرج من و 2 فرزند دیگرش را با کارگری می داد. 
گفتی بعد از آزادی از زندان؛ پس سابقه دار هم هستی؟
بله، من پیش از این 4 سال به دلیل معاونت در کلاهبرداری در زندان بودم.
خبر داری در مجموع باند شما چقدر کلاهبرداری کرده است؟
نه اما بازپرس دادسرای بجنورد گفت که مجموع ریالی کلاهبرداری از 12 بجنوردی که شکایت کرده اند بیش از یک میلیارد ریال است.
در بین بجنوردی هایی که از آن ها کلاهبرداری شده است افرادی بوده اند که با هزار بدبختی وامی برداشته اند تا مشکل شان را حل کنند اما شما مشکل شان را دو برابر کردید از کارتان پشیمان نیستی؟
من دوست ندارم کلاهبرداری کنم و از کرده خودم پشیمانم اما من در زندگی بدبختی های زیادی کشیده ام و به خاطر اعتیاد پدرم نتوانستم درس بخوانم و به جایی برسم. اما این بار اگر از زندان آزاد شوم تلاش می کنم کار آبرومندانه ای پیدا و به مادرم کمک کنم.
متهم با یادآوری مادرش شروع به اشک ریختن کرد و ادامه داد: مادرم زن پاکی است و برای این که ما را با نان حلال بزرگ کند سختی های زیادی کشیده است اما من برای دومین بار آبرویش را بردم و حالا نمی دانم چطور در چشمانش نگاه کنم.
 با همکاری  معاونت پیشگیری از وقوع جرم دادسرای عمومی و انقلاب بجنورد
روزنامه خراسان شمالی  
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار