افزایش آمار طلاق در استان یزد:
در 6 ماه نخست سال جاری 920 طلاق در استان یزد به ثبت رسیده که این میزان نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد چشمگیری داشته است.
کد خبر: ۳۴۶۶۳۶
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۲ 21 December 2016
به گزارش تابناک یزد،معاون پیشگیری از جرم دادگستری استان یزد گفته در 6 ماه نخست سال جاری 920 طلاق در استان یزد به ثبت رسیده که این میزان نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد چشمگیری داشته است.

رفاهی افزوده است: یکی از اصلی‌ترین علل طلاق در میان زوجین یزدی، دخالت اطرافیان و پس از آن عدم تمکین، بی‌توجهی و عدم مهارت همسرداری است.

با این وصف آمارها حاكي از آن است كه در دهه اخير درصد طلاق به شدت بالا رفته، به طوري كه اين وضعيت بسيار نگران‌كننده است و براي حل آن بايد اول دلايل آن را دانست.

پویا پاکرو مشاور خانواده پنج علت (نداشتن شناخت، نداشتن امید به تغییر، نبود تفاهم، تکراری شدن و دخالت خانواده) را از مهم ترین علل اصلی طلاق در جامعه کنونی می‌داند که در زیر به شرح آنها می‌پردازد.

نداشتن شناخت
اولين علت اصلي طلاق در جامعه، نداشتن شناخت مناسب نسبت به يكديگر پيش از ازدواج است. به بيان ديگر خانواده و خود فرد نسبت به خصوصيات و ويژگي‌هاي شخصيتي و رفتاري شريك آينده زندگي‌اش آگاهي ندارند.  اما راه‌حل اين مشكل چيست؟ براي شناخت صحيح، زوج‌ها ابتدا بايد خود را بشناسند و زماني كه به خودشناسي رسيدند در درجه بعد به دنبال كسي باشند كه با توانايي‌ها و ارزش‌هاي‌شان همخواني داشته باشد. براي شناختن يكديگر بايد چند ملاك و معيار را مورد بررسي قرار دهند از جمله:

- به لحاظ مذهبي در يك راستا باشند، به اعتقادات يكديگر احترام بگذارند و از منظر فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي شبيه هم باشند.

- يك ازدواج معقول آن است كه پسر بزرگ‌تر از دختر باشد. برخي اين سوال را مي‌پرسند كه اگر سن دختر از پسر بالاتر باشد چه پيش مي‌آيد؟ در پاسخ بايد گفت كه اگر طرف مقابل تمام ملاك‌هاي ديگر طرف را داشته باشد و تفاوت سني را هم دختر و هم پسر پذيرفته باشند مشكلي نيست.

- بايد هر دو طرف از ظاهر و آراستگي شريك زندگيشان خوش‌شان بيايد. اگرچه خيلي از جوانان اين مورد را به عنوان اولين و مهم‌ترين نكته در نظر مي‌گيرند و بعد سراغ ساير ملاك‌ها و معيارها مي‌روند كه اين نوع شيوه انتخاب، نادرست است.

- دختر و پسر بايد انرژي‌هاي يكسان داشته باشند، زيرا اين مساله به آنها كمك مي‌كند كه هم‌پا و رفيق يكديگر باشند.

- توجه به عادت‌هاي شخصي از جمله مواردي است كه بايد به آن توجه داشت كه آيا ما به عنوان يك همسر مي‌توانيم با عادت‌هاي شريك آينده زندگي‌مان مانند نوع و نحوه صحبت كردن، لباس پوشيدن، راه رفتن و... كنار بياييم.

- ديدگاه يكساني در مورد ميزان درآمد و نوع پول خرج‌كردن داشته باشند. اين را بايد بدانيد كه نوع، ميزان و نحوه پول خرج‌كردن در زندگي مشترك بسيار مهم است و اگر در اين زمينه مشكلي باشد، مي‌تواند حتي منجر به طلاق شود.

سعي كنيد به تغيير، اميد نداشته باشيد
زوج‌هاي جوان بايد بدانند كه بعد از ازدواج هيچ تغييري رخ نمي‌دهد بلكه اصرار در تغيير باعث مقاومت طرف مقابل، لج و لجبازي، دعوا و قهر و در نهايت منجر به طلاق مي‌شود، پس اگر نمي‌خواهيد با طلاق و تبعات آن روبه‌رو شويد، ملاك‌هاي فوق را جدي بگيريد. 

بارها ديده شده كه دختران و پسران جوان براي انتخاب همسر به دنبال شخصي متفاوت از خود در واقع نقطه مقابل خود به لحاظ شخصيتي مي‌گردند. به عنوان مثال ممكن است كه دختري اجتماعي با روابط عمومي قوي به دنبال مردي باشد كه روابط اجتماعي محدودي داشته باشد، وقتي اين زوج كنار هم قرار گيرند مسلما يكديگر را درك نمي‌كنند و در آينده همين درك نكردن، مساله‌ساز خواهد شد. افراد براي انتخاب شريك زندگي‌شان بايد تشابه شخصيتي را مدنظر قرار دهند و شريكي را انتخاب كنند كه از هر جهت شبيه خودشان باشد.

نبود تفاهم
سومين دليل طلاق در جامعه، تفاهم نداشتن است. زوج‌ها براي ادامه يك ارتباط رضايتمند بايد از مهارت‌هاي زندگي مانند گفت‌وگو كردن، گوش دادن و توانايي حل مساله آگاهي داشته باشند و اين را بدانند كه با تشكيل زندگي «من» و «منيت» از بين رفته و «من» تبديل به «ما» مي‌شود. در زندگي نفع «ما» مطرح است.

همچنين زوج‌ها بايد توانايي سازگاري در هر شرايطي را داشته باشند. در زندگي مشترك، گفت‌وگو كردن به عنوان يك عامل مهم در ازدواج موفق است. زوج‌هايي كه بيشتر اهل گفت‌وگو هستند توانايي حل مساله را نيز دارند. متاسفانه از هر 10 زوج، كمتر از سه زوج توانايي گفت‌وگوكردن به شيوه مناسب را دارند. بايد به اين مساله توجه داشت كه وقتي نتوان با گفت‌وگو به حل مساله‌اي پرداخت، مشكل بغرنج خواهد شد.

تكراري شدن و نبودن هيجان
چهارمين علت اختلاف و طلاق ميان زوج‌ها، تكراري شدن زن و شوهر براي يكديگر است. اين را بايد دانست كه رابطه زناشويي مانند يك گياه است و بايد براي رشد آن و جلوگيري از خراب شدن و پژمرده شدن به آن رسيد. منظور اين است كه حس‌ها و نگاه‌هاي تازه كه در روزهاي نخست آشنايي وجود داشته است را دوباره بسازيم. تازگي داشتن براي يكديگر سبب مي‌شود كه هر دو طرف از لحاظ عاطفي به يكديگر نزديك شوند و حس مهم بودن را به يكديگر انتقال دهند. زماني كه زوج‌ها وارد فضاي طلاق مي‌شوند در واقع اين پيام را براي يكديگر مي‌فرستند كه «تو براي من مهم نيستي.» اين در حالي است كه هر دو طرف مي‌توانند كارهايي انجام دهند كه براي طرف مقابل تكراري و خسته‌كننده نشود.

دخالت خانواده‌ها
پنجمين علت اصلي طلاق را مي‌توان دست‌هاي دخالت‌گري از بيرون دانست، دخالت‌ها مي‌تواند شامل موارد ذيل باشد:

- دخالت خانواده‌ها: متاسفانه بسياري از زوج‌ها اين مجال و اجازه را به خانواده‌هاي‌شان مي‌دهند كه از همان روزهاي اول ازدواج در زندگي‌شان مداخله كنند. علت اين دخالت به وابستگي فرد به خانواده نخستين‌اش بازمي‌گردد. دختر و پسر وقتي درصدد تشكيل زندگي مشترك هستند بايد وابستگي خود را از خانواده قطع كنند و هر كدام از آنها براي پايداري زندگيشان به مديريت خانواده خود بپردازند.

- دخالت امور شغلي و كاري: اهميت دادن بيش از اندازه به كار و شغل سبب مي‌شود كه زوج‌ها نتوانند وقت مفيد و كافي كنار يكديگر داشته باشند كه بالطبع اين مساله باعث مي‌شود محبت در خانواده كمرنگ شود. اين را بايد دانست كه شغل همه زندگي نيست بلكه ابزاري براي زندگي است.

-دخالت اهداف شخصي: گاهي يكي از زوجين اهداف خود را بزرگ جلوه داده و به آن بها مي‌دهد، مثلا ممكن است يكي از همسران دوست داشته باشد به خارج از كشور مهاجرت كند يا اينكه در منطقه خاصي خانه داشته باشد، در حالي كه طرف مقابل چنين تفكري ندارد. وقتي به اين مسايل بيش از حد پرداخته شود عملا سكان زندگي از دست زن و شوهر خارج مي‌شود و روابط به سمت گسسته شدن پيش مي‌رود. بهترين راه‌حل براي اين دسته از زوج‌ها اين است كه اميال و اهداف خود را در خانه مطرح كنند و تصميم مشاركتي بگيرند. امروزه فضا، فضاي مشاركتي است.

-دخالت فرزندان: زوج‌ها برخي اوقات به فرزندان‌شان بيش از اندازه بها مي‌دهند، به طوري كه تصميمات را فرزندان بر عهده مي‌گيرند. 
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
علیرضا آیت اللهی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
آقای ف به پدرم ، که سردفتر ازدواج هم بود ، تلفن زدند که من دفتر طلاقم را گَم کرده ام . چهار - پنج سال است که هیچکس برای طلاق پیش من نیامده بود . حالا یک زوج که اصالتا" هم بمی هستند آمده اند برای طلاق و من دفترم را پیدا نمی کنم . پدرم گفتند من فقط دفتر ازدواج دارم ، دفتر طلاق ندارم : « ما برای وصل کردن آمدیم ، نی برای فصل کردن آمدیم ». پول طلاق هم گلوی من و زن و بچٌه ام پائین نمی رود . از صحبت پدرم آقای.... که « حجت الاسلام » و بسیار مسن تر از پدرم بودند معلوم شد که ناراحت شده اند . به پدرم گفته بودند پس میفرستم وصلشان کن ! و پس از یکساعت وارد منزل ما شدند . پدرم رو به زن کردند و گفتند آیا مسلمان هستی یا نیستی ؟ گفت : بله ! . پرسیدند : آیاجدا" مسلمان هستی یا خیر ؟! گفت : جدا" . گفتند آیا وظایف زن نسبت به شوهر را می دانی یا خیر ؟ نمیدانست ... بخصوص در مورد تمکین که جلوی من 17 - 18 ساله تقریبا" رکٌ و راست صحبت می کرد . پدرم مسائل شرعی را دقیقا" به او گفتند که تعجب می کرد ! چون نمی دانست ! اینکه همسایه های بیکاره و مفتٌن و محرٌک هم طلاق نمیگیرند و اوست که مطلقه می شود را حالیش کردند ؛ و آینده محتملش را هم پیش چشمش آوردند ... به گریه افتاد که پس چکنم ؟!. پدرم تازه شروع کردد با شوهرش صحبت کردن و به زبان بی زبانی عواقب امر را به وی توضیح دادن . آنگاه پرسیدند : آیا همسرت را دوست داری یا خیر ؟ گفت : عاشقش شده ام که با او ازدواج کرده ام . گفتند یک کلام به تو می گویم : مردانگی این نیست که هر حرفی حرف تو باشد . مردی در جوانمردی است ؛ علی وار بودن است فقط به فکر امیال خود نبودن و رعایت امیال همسرشان به عنوان نزدیک شخص به خود هم بودن « با دوستان مروٌت ، با دشمنان مدارا » . مرد بسیار متاثر شده بود .... ظهر شده بود . مادرم آمد آنها را به قلیه زردک دعوت کرد . گویا مقداری هم مادرم با عروس حرف زده بود ....
بعد از ناهار وقتی داشتند می رفتند مرد دو اسکناس ده تومانی گذاشت لب طاقچه و به اصرار حاضر نشد پس بگیرد ؛ و خانمش آدرس خانه شان را داد و اصرار که حتما" به خانه ما هم بیائید . بهترین چیمال را داریم . ... دو - سه ماه دیگر رطب تازه هم برایمان می آورند ....
علیرضا آیت اللهی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
آقای ف به پدرم ، که سردفتر ازدواج هم بود ، تلفن زدند که من دفتر طلاقم را گَم کرده ام . چهار - پنج سال است که هیچکس برای طلاق پیش من نیامده بود . حالا یک زوج که اصالتا" هم بمی هستند آمده اند برای طلاق و من دفترم را پیدا نمی کنم . پدرم گفتند من فقط دفتر ازدواج دارم ، دفتر طلاق ندارم : « ما برای وصل کردن آمدیم ، نی برای فصل کردن آمدیم ». پول طلاق هم گلوی من و زن و بچٌه ام پائین نمی رود . از صحبت پدرم آقای.... که « حجت الاسلام » و بسیار مسن تر از پدرم بودند معلوم شد که ناراحت شده اند . به پدرم گفته بودند پس میفرستم وصلشان کن ! و پس از یکساعت وارد منزل ما شدند . پدرم رو به زن کردند و گفتند آیا مسلمان هستی یا نیستی ؟ گفت : بله ! . پرسیدند : آیاجدا" مسلمان هستی یا خیر ؟! گفت : جدا" . گفتند آیا وظایف زن نسبت به شوهر را می دانی یا خیر ؟ نمیدانست ... بخصوص در مورد تمکین که جلوی من 17 - 18 ساله تقریبا" رکٌ و راست صحبت می کرد . پدرم مسائل شرعی را دقیقا" به او گفتند که تعجب می کرد ! چون نمی دانست ! اینکه همسایه های بیکاره و مفتٌن و محرٌک هم طلاق نمیگیرند و اوست که مطلقه می شود را حالیش کردند ؛ و آینده محتملش را هم پیش چشمش آوردند ... به گریه افتاد که پس چکنم ؟!. پدرم تازه شروع کردد با شوهرش صحبت کردن و به زبان بی زبانی عواقب امر را به وی توضیح دادن . آنگاه پرسیدند : آیا همسرت را دوست داری یا خیر ؟ گفت : عاشقش شده ام که با او ازدواج کرده ام . گفتند یک کلام به تو می گویم : مردانگی این نیست که هر حرفی حرف تو باشد . مردی در جوانمردی است ؛ علی وار بودن است فقط به فکر امیال خود نبودن و رعایت امیال همسرشان به عنوان نزدیک شخص به خود هم بودن « با دوستان مروٌت ، با دشمنان مدارا » . مرد بسیار متاثر شده بود .... ظهر شده بود . مادرم آمد آنها را به قلیه زردک دعوت کرد . گویا مقداری هم مادرم با عروس حرف زده بود ....
بعد از ناهار وقتی داشتند می رفتند مرد دو اسکناس ده تومانی گذاشت لب طاقچه و به اصرار حاضر نشد پس بگیرد ؛ و خانمش آدرس خانه شان را داد و اصرار که حتما" به خانه ما هم بیائید . بهترین چیمال را داریم . ... دو - سه ماه دیگر رطب تازه هم برایمان می آورند ....
جلسه سردفتران یزد در منزل آقای ص تشکیل شده بود و آقای ف گله مندانه موضوع زوج بمی ، یا ظاهرا" بمی ، را مطرح کرد . پدرم گفتند مدٌت 13 سال در زمان آقا آسید یحیی و خلفایشان حتٌی یک مورد طلاق در یزد اتٌفاق نیافتاد . آقا سید احمد مدرس که یکی از آن خلفا بودند گفتند بعد از آن هم دو زوجی که برای طلاق نزد من آمدند یزدی نبودند ؛ غریبه بودند . آقای ف گفتند در هر حال ، به ما دو نفر هم زور آوردند که دفتر طلاق داشته باشیم ، و حالا هم سالی دو - سه مورد طلاق بیشتر نداریم ...
و از آن زمان حدود پنجاه سال می گذرد که تعداد سالانه ی طلاق در یزد از چند مورد رسیده است به قریب دوهزار در سال : یک رشد وحشتناک حدودا" 200 برابری ! . عجب توسعه اجتماعی ئی ؟! ؛ عجب توسعه فرهنگی ئی ؟! . چه می خواستیم و جان ( شهید ) و مال و... دادیم و چه شد ! « بدعهدی » فقط خارجی است یا اصالتا" داخلی ؟ !
و جالب این است که مسؤولین اصولی این امر صدایشان در آمده است که یک انقلاب فرهنگی دیگر لازم است ! . اگر منظور از انقلاب فرهنگی دیگر ، استعفای دسته جمعی مسببین حقیقی این امر است ، قبول ، همانطور که مثلا" در باره حادثه قطار سمنان توقع دارند ، امری طبیعی است ؛ و الٌا انقلابی برای این که مثلا" 20 مورد طلاق در سال را برسانند به 2000 و بعد از آنهم 4000 و ... ؟!
آیا این آمار وحشتناک 920 طلاق درشش ماه و آنهم با نسبتی حدودا" 200 برابر 50 سال قبل نتیجه ی کوشش های فرهنگی شما و امثال شما نیست ؟ کوشش فرهنگی در یک جامعه به معنی کوششهای سیاسی خارجی که واقعا" تخصص و اطلاعات صحیح می خواهد ! ، و جامعه را فدائی آنها کردن ! نیست .
همین کوشش ها شامل تحقیقات اجتماعی و فرهنگی ئی که شما مدعی ضرورت آن هستید هم می شوند . اینکه « فعالیت های پژوهشی اساس کار دانشگاهها قرار گیرد » مگر تا به حال اساس نبوده است ؟! . چقدر به آن ارزش داده اید و عملی ساخته اید ؟ اصولا" خود در حوزه عمل تان طی این چند ده سال چند تحقیق در این باره انجام داده اید ؟! به راستی مسؤولان مدعی ضرورت تحقیق در کشور ما در طول عمر کاری خود چند تحقیق انجام داده اند ؟! . یا باید تحقیقات ( و نه گزارش های سیاستمندانه ) دیگران را قبول کرد و به چنین سرنوشت هائی دچار شد یا اینکه خود به تحقیقات پرداخت .
کجا هستند تحقیقات واقعا" علمی و کاربردی شما ؟ و آثار مثبتشان کجاست ؟!
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار