امسال درس تکامل از کتابهای درسی حذف شد. آیا به نظر شما این کار به دلیل اینکه میان این نظریه و آموزههای اسلام تعارضی وجود دارد، انجام دادهاند؟
به گمانم خیر، علت دیگری در کار است. حدود سال ۸۲ کنفرانس بینالمللی علم و دین در ایران برگزار شد. از پرسشهایی که در حاشیه نشست از سخنرانان ایرانی پرسیده میشد، این بود که «آیا صحبتکردن درباره تکامل برای شما مشکلساز نخواهد شد؟!» و ما نیز در پاسخ میگفتیم، خیر و اضافه میکردیم البته مثل همه جای جهان این نظریه مخالفان زیادی دارد، اما تدریس تکامل نه تنها در ایران با مانعی مواجه نیست بلکه در دبیرستانهای ایران تدریس میشود.
مهمانان خارجی به دیده تردید این دعوی را ارزیابی میکردند. در روز آخر کنفرانس به عنوان شاهد، نسخههایی از کتاب زیستشناسی دبیرستان را به ایشان هدیه دادیم تا بعد به همکاران دانشگاهیشان نشان دهند. جالب آنکه در ۲۰۱۰ مقالهای چاپ شد که در آن مقاله وضعیت تدریس تکامل در ایران و عربستان را با هم مقایسه میکرد.
عنوان مقاله این بود: «تدریس تکامل در کشورهای اسلامی: مقایسهای میان ایران و عربستان سعودی.» نویسنده مقاله میگوید: از آنجا که تدریس تکامل در امریکا همواره مسئلهساز بوده، تصور بر آن است در کشورهای اسلامی نیز وضعیت مشابهی برقرار است. ایران و عربستان به عنوان دو نماینده از کشورهای اسلامی از دید بسیاری از غربیها وضعیت مشابهی دارند. انتظار میرود برخورد این دو کشور با مقوله علوم جدید و به ویژه نظریه تکامل یکسان باشد، اما چنین نیست. نویسنده در گزارشی بسیار مثبت از وضعیت پیشرفت علم و تدریس تکامل در ایران و وضعیت نامطلوبتر تدریس علوم در عربستان و منع کامل تدریس تکامل در مدارس آن کشور به خواننده غربی هشدار میدهد که این کشورها را ذیل نام کلی «کشورهای اسلامی» قرار میدهند، یکسان نبینند.
از نگاه نویسنده علل مختلفی برای این برخورد کاملاً متفاوت در تدریس تکامل میان ایران و عربستان وجود دارد، از جمله بستر تاریخی و فرهنگی متفاوت دو کشور، تنوعزیاد قومی و مذهبی در ایران و در مقابل عدم تنوع در عربستان و بالاخره وجود عنصری به نام «اجتهاد» در ایران و نبود آن در وهابیت. در ویکیپدیا نیز مدخلی وجود دارد که به وضعیت تدریس تکامل در نقاط مختلف جهان میپردازد و در آن یکی از مثبتترین ارزیابیها را از ایران ارائه میدهد و در آنجا نیز از گشودگی ایرانیان به علوم جدید سخن گفته میشود.
اما کماکان ممکن نیست به دلایل دینی این حذف صورت گرفته باشد؟
دکتر حسن ابراهیمزاده، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و از چهرههای ماندگار ایران میفرمودند: پس از انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاهها تکامل را از فهرست دروس زیستشناسی حذف کردیم، اما پس از مدتی دیدیم با این حذف باید تمامی دروس دیگر زیستشناسی را هم حذف کنیم، در سایر حیطههای زیستشناسی نیز تکامل نقش پررنگی دارد.
ایشان کتاب درسی تکامل را تهیه کردند و برای آیتالله مصباح یزدی فرستادند و آقای مصباح در پاسخ فرمودند: «تدریس این دروس بلامانع است.» بنابراین تدریس این درس در دانشگاهها و مدارس از سرگرفته شد و طی این سالها نیز با واکنش منفی مواجه نبوده است.
بهعلاوه دلیل سومی نیز میتوانم بیاورم اینکه هنوز در کتابهای جدید از انتخاب طبیعی سخن به میان میآید، منتها به نحوی محدود. اگر مولفان مخالف تکامل بودند قاعدتاً نباید این قسمت را حفظ میکردند.
خوب پس دلیل چه بوده؟
کتاب جدید مملو از دادههای زیستی است. بخشهایی در کتاب قبلی وجود داشت که از دادههای صرف فراتر میرفت و نیاز به تامل بیشتری داشت به ویژه بخشهای مربوط به تکامل و ژنتیک جمعیت. دانشآموزان نیز از اینکه تاملی انجام ندهند، راضیتر هستند.
آنزیمی که شیر را تجزیه میکند چه نام دارد؟ پاسخ یک کلمه است؛ بدون ابهام درست و غلط پاسخ هم برای معلم واضح است، اما پرسشهای حیطه تکامل را نمیتوان به این سرعت پاسخ داد، نیاز به تامل دارند.
این ترس از تاملکردن است که اندام دانشآموزان را میلرزاند نسل جدید نیازمند تامل است. دادهها چنان در اختیارند که حتی حفظکردن آنها کاری عبثشده است. کافی است برای یافتن پاسخ پرسش مربوط به «آنزیم تجزیهکننده شیر» همین عبارت را در گوگل جستوجو کنید.
پاسخ را بلافاصله خواهید یافت، اما وقتی مسئلهای در ژنتیک جمعیت مطرح شود، نمیتوانید با جستوجو در گوگل جواب را پیدا کنید.
یعنی میفرمایید در کتابهای جدید قسمتهایی که نیازمند تامل بیشتر بوده، حذف شده است؟ چرا باید چنین کاری کنند؟
جواب من در یک جمله این است، طرح سوالهای تستی از قسمتهایی که نیازمند تامل بیشتری است، کار سختی است و تدریس آن هم در کلاسهای کنکور سختتر است. در این کلاسها به بچهها یاد میدهند که چگونه خوب حفظ کنند و خوب به یاد آورند. این به تنهایی برای دانشمندشدن کافی نیست.
علم به چیزی بیش از یادآوریهای سریع نیاز دارد؛ علم نیازمند تامل و خلاقیت است. این چیزی است که در کلاسهای کنکور از آن خبری نیست. به نظر من متن کتابها در مجموع به سمتی پیش رفته که نیاز به اندیشیدن را کم میکند و این به نفع «کنکور» است.
جایی که جوابهای قاطع و صریح و شفاف میخواهند، بدون آنکه نیازمند تامل و تجزیه و تحلیل باشند. زیستشناسی تکاملی و ژنتیک جمعیت این خاصیت را کمتر دارند که نیازمند تامل هستند و بنابراین حذف شدهاند.
منظورتان این است که مافیای کنکور تا اتاقهای تالیف کتابهای درسی هم رسوخ کرده؟!
من افتخار آشنایی با مولفان را ندارم. نمیدانم آگاهانه این کار را کردهاند یا ناآگاهانه، اما محصول نهایی کار ایشان قطعاً دبیران کنکور را خوشحال خواهند کرد، اما اگر مجبور شوم میان آگاهانه و ناآگاهانه انجامشدن این عمل یکی را انتخاب کنم، خواهم گفت: آگاهانه بوده است. دو دلیل میآورم: اطلاعات پزشکی بخش بزرگی از کلیت کتابهای زیستشناسی را به خود اختصاص میدهد.
دانشآموزانی که به کلاسهای کنکور زیستشناسی میروند به چه هدفی آنجا میروند؟ برای آنکه پزشک شوند؛ آرمان عمده آنها پزشکشدن است. پس دانشآموزان با حذف ژنتیک جمعیت مشکلی ندارند! دانشآموز منبع درآمد کلاسهای کنکور است و رضایت او شرطی اساسی است؛ دوم اینکه تغییری که انجامشده بسیار اساسی است. آیا در چنین تغییر اساسی با مراکز و افرادی مانند مرکز سیاست علمی کشور، دپارتمانهای فلسفه علم و استادان با سابقه زیستشناسی مشورت شده است؟
اگر مشورت میشد قطعاً مخالفت میکردند. این چیزی است که به نظرم هیئت تالیف به خوبی میدانسته و بنابراین در اتاقی بسته چنین تصمیم کلانی را گرفتند. اگر واقعاً از سر ناآگاهی بوده صلاحیت گروه را برای تالیف کتب درسی زیر سوال میبرد.
امروزه در مرزهای علوم، نگاههای تکاملی بخش عمدهای را به خود اختصاص میدهند. اقتصاد تکاملی بارزترین مثال است که نمیتوان در مرزهای علم اقتصاد کاری جدی کرد بدون آنکه با نظریه تکامل آشنایی داشت. آشنایی با الگوریتم تکاملی برای بسیاری از رشتهها از جمله علوم کامپیوتر، اقتصاد، مهندسیها، پزشکی، روانشناسی، جامعهشناسی و ... ضروری است. تدریس تکامل به آینده علمی ایران گره خورده است و متاسفانه پدیدهای به نام کنکور در حال تغییر سرنوشت علمی کشور است.
کسانی که در کنکور قبول میشوند کسانی هستند که بهتر از سایرین از قواعد تبعیت میکنند، اما علم نیازمند تامل، خلاقیت و جسارت است. در مرزهای دانش دانشمندانی موفق هستند که جرئت تخطی از چارچوبهای معرفتی را دارند. اینشتاین جرئت گذر از نظام نیوتنی را داشت.
اگر وی فردی بود که تنها از قواعد معرفتی علم رایج تبعیت میکرد دیگر به آنچه رسید، نمیرسید. نظام آموزشی که موفقیت دانشآموزانش را با آزمونهای تستی میسنجد، دانشآموزانی تربیت میکند که جرئت فکرکردن فراتر از چهار گزینه پیشنهادی را ندارند.
چنین نظامی برای خلاقیت طراحی نشده است و متاسفانه کتاب زیستشناسی، منطبق با چنین آزمونهایی تغییر کرده و مطالبی که نیاز به تحلیل دارند، حذف شدهاند. با حذف مطالب مربوط به حیطه میکروبیولوژی مشکلی ندارم، زیرا در آنجا مجموعهای از دادهها ارائه شد و الان به جای آن، مجموعه دیگری از دادهها ارائه شده است و مشکل، حذف قسمتهایی است که نیازمند تامل هستند، قسمتهایی که به دانشآموز دیدگاه میدهند و نه صرف داده.
آشنایی با دادهها هیچگاه دیر نیست، اما اتخاذ دیدگاههای علمی باید در سنین پایینتر انجام شود و تکامل از آن حیطههاست. به همین دلیل دوبژانسکی میگوید: «هیچ چیز در زیستشناسی معنا نمیدهد جز در سایه تکامل.»