نقدی بر عملکرد جریان اصولگرایی؛
یادداشتی که قریب به دویست هزار بار خوانده شده نشان از سخن گفتن از جان مخاطب دارد. به نظر می رسد آنچنان که این یادداشت مورد توجه مخاطب عام قرار گرفته مورد توجه خواص نبوده، بنابراین نگارنده مفید دیده که یکبار دیگر با بیان جزئیاتی به باز نشر بخش های از این یادداشت مهم بپردازد.
کد خبر: ۸۴۲۲۱
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۸ 28 August 2015
در فردای انتخابات 24 خرداد نود و دو یادداشتی در تابناک به منتشر شد تحت عنوان «شکست اصولگرایی لازم بود!» این یادداشت که تاکنون در این نشریه آنلاین قریب به دویست هزار بار خوانده شده نشان از سخن گفتن از جان مخاطب دارد. به نظر می رسد آنچنان که این یادداشت مورد توجه مخاطب عام قرار گرفته مورد توجه خواص نبوده، بنابراین نگارنده مفید دیده که یکبار دیگر با بیان جزئیاتی به باز نشر بخش های از این یادداشت مهم بپردازد. 

در بخش از این یادداشت آمده است« جریان اصولگرایی باید درک کند که باید مسئولیت پذیر باشد و پاسخگو. نمی‌تواند تمام قد به حمایت از یک کاندیدای ریاست جمهوری برخاسته و در نیمه کار از او اعلام برائت کرد.» اما امروز کمتر اقتصاددان اصولگرایی را می بینیم مسئولیت حمایت های خود دولت پاکدست نهم و دهم را بپذیرد حتی آنان که در برنامه های انتخاباتی او به تبلیغ احمدی نژاد می پرداختند در آخر گفتتن که ما حرف خود را می زدیم نه برنامه های احمدی نژادرا اعلام می کردیم. امروز کدام اصولگرا حاظر است از آنچه در این 8 سال بر دانشگاه رفت دفاع کند و از ادامه آن برنامه های انتخاباتی خود سخن بگوید.

 اصولگرایانی که از کاغذ پاره خواندن قطع نامه های شورای امنیت سازمان ملل هورا می کشیدند یا در نهایت سکوت می کردند، آیا امروز هم حاظرند این سخنان را شجاعانه بدانند؟

 اصولگرایانی که خود را سردمدار مبارزه با اشرافی گری دوران سازندگی می دانند، چقدر حاضر شدند خود را هزینه  حمایت از مرضیه دستجردی کنند که به هزینه کردن ارز دارو برای واردات خودرو های لوکس اعتراض کرد. 

مجلس اصولگرای ما در برابر دولتی که رسما اعلام نمود قانون را اجرا نمیکند چه اقدامی کرد؟ آیا اصولگرایان حاظرند به اندازه سهم جریان خود از حمایت ها برای سرکار آوردن دولت مهرورز، اشتباهات دولت گذشته را هم بپذیرند و از مردم عذرخواهی کنند؟ کدام نقاط قوت مجالس اصولگرا و دولت احمدی نژاد را بعنوان کارنامه جریان اصولگرایی در بنر ها تبلیغاتی و برنامه های انتخاباتی آتی مطرح خواهید کرد؟ این ها بخشی از سوالاتی است که در اذهان مردم نسبت به جریان اصولگرایی همچنان بی پاسخ مانده است.

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است« جریان اصولگرایی باید درک کند که فقط در مونولوگ است که می‌تواند فرمایش‌های خود را برای مردم بخواند و دیکته کند و در یک دیالوگ و گفت‌وگوی دو نفره همیشه کم می‌آورد و قافیه بازی را می‌بازد و مردم هم خوب می‌بینند که عیار هر کس به چه میزان است!» اگر اصولگرایان این نقد را باور دارند واقعا این روزها اصولگرایان برای برقراری گفتگوی دو نفر چه تلاشی کرده اند و چه میزان آمادگی عرضه برنامه های خود در فضایی برابر با رقبا هستند، واکنش های اصولگرایان به سخنان رئیس جمهور در مورد وظایف نظارتی شورایی نگهبان عدم آمادگی برای حضور در فضای رقابتی را به مخاطبان این جریان القا می کند.   

این یادداشت در ادامه می افزاید:«رسانه‌های اصولگرایی و در رأسشان صدا و سیما، باید بدانند دوران انحصار رسانه ای پایان یافته و نمی‌توان با نادیده گرفتن بخشی از مردم یا کاندیدای آنان، آنان را به شکست رساند.» براستی جریان اصولگرایی چقدر تلاش نموده است وارد فضایی دیالوگ شده و منابر و رسانه های خود را با مردم و حتی رقبا به اشتراک بگذارد. نقد شدید عملکرد صدا و سیما از سوی دولت مردان تا چه میزان به حق است؟ آیا برخورد صدا و سیما در برابر دولت گذشته و فعلی یکسان و عادلانه بوده است؟

توصیه و دستور مهمی که  از سوی مقام معظم رهبری که در جلسه اش در حضور اعضایی هیئت دولت به رئیس صدا و سیما مطرح نمود و متاسفانه از سوی رسانه های مغفول ماند نقل به مضمون این بود که گزارشات اعضای هیئت دولت از زبان خودشان از صدا و سیما پخش شود. ایشان در بخش دیگری از سخنان شان گزارشات هیئت دولت را مهم ارزیابی کردند و افزودند: که این گزارشات باید شنیده شود.

در بخش پایانی این یادداشت آمده است« مردم به جریان اصولگرایی نه گفتند، چرا که به دنبال زندگی و سلامی دوباره به زندگی بودند. جریان اصولگرایی باید بداند که مردم بیش از هر چیز دیگری طالب زندگی خوبند!این که کاندیدای پیروز انتخابات تا چه اندازه به فکر زندگی مردم خواهد بود، قابل پیش بینی نیست؛ اما او هم احتمالا می‌داند که مردم زندگی می‌خواهند و آرامش و اعتبار. با هیاهو و داد و قال و نوسان و شعار زندگی‌ها سخت می‌شود. » این نقد در حالی نسبت به جریان اصولگرایی بیان می شود که از سوی بزرگانی چون آیت الله جنتی  در تریبون نماز جمعه همچنان اینگونه سیاست گذاری میشود که« ممکن است زمانی فرا برسد که ما روزی دو وعده غذا بخوریم؛ چه اشکالی دارد حتی اگر شرایط بدتر شود ما روزی یک وعده غذا بخوریم همان‌طور که الان نیز برخی روزی یک وعده غذا می‌خورند مردم ما تاب و تحمل را دارند چرا که گرسنگی کشیدن بدتر از داغ از دست دادن عزیزان و جوانان نیست؛ آیا آن کسی که جوان و عزیزش را داده است حال برای انقلاب، اسلام و نظام حاضر نیست قدری گرسنگی بخورد؟(خطبه های نمازجمعه بهمن 1393»

و یا از سوی بزرگی دیگر همچون آیت الله مصباح یزدی سیاست های اصولگرایان این گونه ریل گذاری می شود که:«اگر قرار بود مشکل اصلی ما، اقتصاد و مادیات باشد، انقلاب نمی‌کردیم بهتر بود؛ چرا که در آن زمان نه تحریمی دامن‌گیر ملت ایران بود و نه مشکل انرژی هسته‌ای داشتیم و الان در وضعیت پیشرفته‌ تری بودیم، زیرا از همان زمان قراردادهایی برای صنعت هسته‌ای منعقد شده و در حال اجرا بود.» (آیه الله مصباح یزدی، دیدار با اعضای مرکزی حزب مؤتلفه، خرداد ۱۳۹۳)»

این سخنان همه در حالی گفته شده است که امروز مقام معظم رهبری برای به پایان رساندن پرونده هسته ای و آرامشی که در فضایی اقتصادی کشور حاکم شده است، دولت را شایسته تقدیر می دانند.

بنظر می رسد فضای که امروز جریان سیاسی اصولگرایی در آن زیست می کند ، همان اتمسفر قبل از انتخابات 92 باشد و در اصولگرایی همچنان برهمان پاشنه می چرخد. 

  
         

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار