مرور روزنامه‌های پنجشنبه هفدهم تیر
تهران، میزبان گفت‌وگو‌های بین‌الافغان، گله روحانی از اجرایی‌ نشدن لوایح گروه اقدام ویژه مالی، سرنوشت FATF در دولت رئیسی، مرگ تدریجی رویای خانه‌دار شدن در ایران، دست اقتصاد دولتی روی کلید خاموشی‌ها، شناسایی ۱۳۰۰۰ مرکز غیرقانونی استخراج رمز ارز به کمک هوش مصنوعی و آرایش بحرانی بیمارستان‌ها در مقابله با ویروس دلتا، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۹۷۶۷۵۸
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۷ 08 July 2021

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز پنجشنبه هفدهم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که تدارک تهران برای صلح در کابل، سرنوشت FATF در دولت رئیسی و ادعای جنجالی مینو محرز درباره واکسن مشترک ایران و کوبا در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 


تبلیغات
 
 

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛


تضمین خواهی از طالبان در مذاکرات تهران

هادی محمدی طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان تضمین خواهی از طالبان در مذاکرات تهران نوشت: تصویری که طالبان در اذهان جامعه افغانی یا ایران و دیگر کشور‌ها از خود در دوره تسلط بر افغانستان نشان داده، موضوعی نگران‌کننده برای یک اعتماد پایدار نسبت به این گروه و آینده تحولات افغانستان است. با اینکه نشانه‌های زیادی در دست است که طالبان، متفاوت از گذشته است و تلاش کرده تصویر گذشته را از خود دور کند و شاید بتوان گفت در سال‌های اخیر و طی رفتار‌های دیپلماتیک، سیاسی و مذاکراتی نوعی بلوغ و عقلانیت را نشان داده، ولی نکات زیادی وجود دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. برخی گزاره‌ها تأکید دارند که محیط زندان‌های پاکستان یا امریکایی یا مذاکرات پنهانی انگلیسی‌ها در کویته و دیگر نقاط با طالبان، موجب شده یک فضای جدید و پروژه جدید مشترک بین آن‌ها شکل گیرد و حاصل آن نیز در مذاکرات دوحه با امریکایی‌ها، تبدیل به سرآغاز یک پروسه در افغانستان شده است.

 

این پدیده و گزاره، تمامی مؤلفه‌های نگرانی از آینده سیاسی افغانستان و طالبان را در خود حمل می‌کند. از حمایت‌های مالی عربستان و نقش استخباراتی اماراتی‌ها، تا گفتمان‌سازی انگلیسی و مدیریت میدانی و عملیاتی و اطلاعاتی ISI و تولید یک خروجی مشترک با امریکایی‌ها، همگی اسباب تأمل بیشتر در خصوص آینده افغانستان و رخداد‌های جدید هستند. اگرچه طالبان همه تلاش خود را بر تعهدات جدید و مواضع معقول در تحرکات جدید قرار داده و تا حدودی می‌تواند اعتمادساز باشد، ولی رویکرد اشغال نظامی افغانستان برای کنار زدن دولت اشرف غنی که به قول طالبان برچسبی امریکایی داشته و همزمان با خروج تدریجی امریکا، به اجرا در می‌آید، توجیه‌پذیر نیست و موج جدید از نگرانی در داخل و خارج افغانستان تولید می‌کند. این قابل قبول است که اغلب مردم افغانستان از کارنامه سیاه امریکا یا عملکرد دولت اشرف غنی ناراضی و متنفرند و به همین دلیل طالبان نیازی به لشکرکشی و بی‌ثباتی جدید نداشته تا محتوای توافق با امریکا را با جنگ محقق کند.

از سوی دیگر تمامیت‌خواهی و مطالبه حاکمیت ایدئولوژی – حنفی، از یک سو به نگرانی‌های دیگر اقوام که از سهم قدرت حذف می‌شوند، می‌افزاید و هم دیگر طرفداران فقه متفاوت با طالبان را هراسان می‌کند. آنچه مردم افغانستان و لویه‌جرگه و نخبگان افغانستان تحت عنوان قانون اساسی این کشور تولید کرده‌اند، اگرچه ایده‌آل نیست، ولی همین دستاورد نیز با رفتار جنگی و تمامیت‌خواهی طالبان در خطر قرار گرفته و انگیزه گسترده برای تقابل با طالبان تولید می‌کند که حاصل آن به نفع اشغالگران امریکایی و غربی است و هزینه آن بر دوش مردم افغانستان و کشور‌های همسایه است. موضوعات زیادی وجود دارد که به جای آرامش و ثبات در داخل و خارج افغانستان، موجبات نگرانی و انگیزه‌ساز برای تقابل با طالبان است و نتیجه آن به اهداف اعلامی طالبان کمک نمی‌کند. بدیهی است که همسایگان افغانستان از اشغالگری غربی و امریکایی و دسیسه‌های پنهانی انگلیسی و آنگلوساکسونی که با ابزار‌های محلی به اجرا در‌می‌آید و از تروریست‌های رنگارنگ منتقل شده از عراق و سوریه و از ناامنی و بی‌ثباتی فراگیر در افغانستان یا در حاشیه مرز‌های خود نگران هستند و نمی‌توانند با سکوت و خوش‌بینی به تحولات جاری افغانستان نگاه کنند.

آنچه باید از نشست تهران یا در مسکو و اسلام‌آباد با طالبان و طرف‌های افغانی شاهد باشیم، این است که همزیستی و پذیرش حقوق اجتماعی، فرهنگی و حکومتی و حاکمیتی و پرهیز از اقداماتی که تنش و درگیری و جنگ را ارمغان آورده و حاصلی جز دغدغه و هزینه‌های جدید برای همه دربر ندارد، سرلوحه توافقات باشد. افغانستان و مردم آن و منطقه و همسایگان تحمل احتمالی پروژه‌های تحمیلی و جنگ‌افروزی جدید و نگاه‌های حذفی و ماجراجویی سرویس‌های اطلاعاتی نقابدار و دست‌های پنهان و آشکار برخی کشور‌های عربی را که در دهه‌های گذشته ارمغانی جز تروریسم و ویرانی و کشتار و بسترسازی برای اشغالگران غربی در کارنامه ندارد، نمی‌پذیرند و انتظار اصلی از طالبان است تا مسیر اعتمادسازی را با همزیستی، تکمیل کنند.


سیستان و بلوچستان توسعه ناموزون و رنج‌هایش

سعید معدنی جامعه شناس طی یادداشتی با عنوان سیستان و بلوچستان توسعه ناموزون و رنج‌هایش در روزنامه ایران نوشت: سؤالی که مطرح می‌شود این است که چرا برخی در مناطق محروم و مرزنشین از زدن واکسن خودداری می‌کنند یا به رعایت پروتکل‌های بهداشتی چندان روی خوش نشان نمی‌دهند؟ مرکزگرا بودن در کشور ما دلیل بسیاری از مشکلات امروز مردمانی مثل ساکنان سیستان و بلوچستان است. در حقیقت مرکزگرایی در شرایط عادی موجب به فراموشی سپردن مناطق محروم طی دهه‌ها می‌شود و فرهنگ عمومی جامعه یکسان یا نزدیک به هم رشد نمی‌کند. در چنین شرایطی تعدادی از شهر‌های مرکزی و بخصوص پایتخت و مراکز استان‌ها رو به پیشرفت خواهند بود و سایر مناطق محروم روستایی و شهر‌های کوچک از رشد اجتماعی و فرهنگ عمومی عقب می‌مانند بخصوص اگر این مناطق محروم نزدیک به مرز‌ها باشند. البته یادمان باشد تقریباً در بسیاری از کشور‌ها و حتی کشور‌های صنعتی شهر‌ها و مناطق مرز نشین عقب مانده‌تر از شهر‌ها و مناطق مرکزی هستند. وقتی بین مرکز و پیرامون فاصله زیاد می‌شود در حالت عادی شاید صدای محرومان را کسی نشنود، ولی هنگامی که جامعه با بحران مواجه می‌شود آنگاه شکاف میان مناطق محروم و شهر‌های مرکزی و پایتخت بیشتر خودنمایی می‌کند.

 

متأسفانه ما در یک قرن اخیر دائماً روی پایتخت و در نهایت روی مراکز استان‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌ایم و کمتر به مناطق محروم پرداخته‌ایم. به‌عبارتی می‌توان گفت مناطق محروم بویژه سیستان و بلوچستان همزمان با پایتخت و سایر استان‌ها رشد نکرده‌اند. به همین خاطر جدای از مبحث اقتصاد، در بحث فرهنگ نیز در مناطق مختلف کشور ناموزونی حاکم است واین ناموزونی و فقر باعث شده مردم ساکن در مناطق محروم به مرکز نشینان کمتر اعتماد کنند و در بزنگاه‌های بحرانی مثل بیماری واگیر اخیر به شهرنشینان اعتماد نکنند و وقتی که به رعایت کامل پروتکل‌ها یا زدن واکسن دعوت می‌شوند از این امر خودداری کنند. در مورد سیستان و بلوچستان باید بگویم که این استان محروم‌ترین منطقه ایران است در حالی که تاریخ دیرینه آن نشان می‌دهد در همه ادوار تاریخ چند هزار ساله یکی از مهد‌های تمدنی ایران زمین بوده است. اما با این تاریخ پر افتخار متأسفانه در سیستان و بلوچستان افرادی هستند که هنوز شناسنامه ندارند! درحالی که قریب به صد سال است که ایرانیان سجل و شناسنامه دار شده‌اند. خیلی‌ها از امکانات اولیه و لازم برای زندگی حد‌اقلی مانند بهداشت عمومی و آب آشامیدنی سالم محروم هستند. از این افراد چه انتظاری می‌توان داشت آیا آن‌ها می‌توانند در هنگام مواجهه با بحران مانند افراد یک شهر پیشرفته رفتار کنند؟ درحالی که اعتمادی به مرکز نشینان و توصیه‌های ولو علمی و بهداشتی آن‌ها ندارند. جامعه‌شناسان و کسانی که در حوزه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند در نیم قرن اخیر همیشه به مسئولان توصیه کرده‌اند که این مناطق را دریابید و به روستا‌ها و شهر‌های مرزی و محروم توجه ویژه داشته باشند. یادمان باشد توسعه نیافتگی سیستان و بلوچستان به چند دهه اخیر برنمی‌گردد بلکه پدیده مزمن تاریخی در چند قرن اخیر است. مردمان آن سرزمین به‌دلیل دور افتادگی و محرومیت چندان در امور سیاسی و اجتماعی ورود نداشته‌اند لذا در زمان بحران خانمان سوز و انسان کش پاندومی با شک و تردید به مرکزنشینان و توصیه‌ها و واکسن‌هایشان نگاه می‌کنند.


وقتی اقتصاد اولویت نباشد، برق هم می‌رود

پیمان مولوی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان وقتی اقتصاد اولویت نباشد، برق هم می‌رود نوشت: هازلیت در کتاب اقتصاد در یک درس جملاتی دارد که با رفتن برق در روز‌های اخیر می‌تواند بسیار برای ما تداعی کننده عدم درک اقتصاد باشد.
وی در این کتاب می‌نویسد: اقتصاد بیش از هر دانش دیگری که انسان می‌شناسد گرفتار پندار‌های باطل است و این تصادفی نیست!


سختی‌هایی که در ذات این رشته قرار دارند در هر حال به اندازه کافی بزرگ هستند، اما عاملی که این سختی‌ها را هزار برابر می‌کند که در فیزیک و شیمی و ریاضی و پزشکی اهمیت چندانی ندارد. این عامل چیزی نیست جز توجه خاص به منافع خودخواهانه؛ و در جایی دیگر تاکید دارد که ذینفعان در اقتصاد بهترین گروه‌های خریدنی را به استخدام درمی‌آورند تا همه وقتشان را به دفاع از سیاست‌هایی اختصاص دهند یا دسته آخر عموم مردم را قانع می‌کنند که دلایل آن‌ها منطقی است و سیاست اتخاذ شده درست و یا این بحث چنان به آشفتگی کشیده میشود که تفکر روشن واضح در آن موضوع تقریبا غیر ممکن می‌شود.


اقتصاد ایران بستر تعارض شدید علایق و خواسته‌های ذینفعان متعدد قرار گرفته است و هر طیف به دنبال حداکثر سازی منافع خود هستند و در نبود رویکرد مشخص در اقتصاد و جهت‌گیری آن شرایط را به امروز ایران رسانده است.
شاید خیلی‌ها از رفتن برق در این روز‌ها تعجب کنند، اما یک سال پیش با انتشار گزارش‌ها در باب رسیدن خط استهلاک به تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران می‌شد روند را پیش بینی کرد، ایجاد ظرفیت در هیچ اقتصادی یک شبه صورت نمی‌پذیرد.


عدم تشکیل سرمایه ثابت و روند نزولی آن از سال ۱۳۹۰ بدین سو یعنی عدم سرمایه گذاری در زیرساخت‌ها، عدم اورهال تجهیزات سرمایه‌ای در کارخانه‌ها و نیروگاه‌ها و … یعنی عدم توانمندی در این کار و نه صرفا نخواستن، گرچه وقتی شما در اقتصادی رویکرد دستوری را اولویت قرار می‌دهید و هر روز با قیمت گذاری از شیر تا مرغ و برق تا … در بازار‌ها ورود پیدا می‌کنید، سرمایه گذاران هر روز غافلگیر می‌شوند و جرات سرمایه گذاری ندارند.


بار‌ها تاکید کرده ام اقتصاد در ایران اولویت نیست، از سال ۱۳۹۰ بدین سو یعنی دقیقا از زمان شروع تحریم‌ها بر روی اقتصاد ایران داده‌های اقتصادی حکایت از سقوط آزاد در اقتصاد می‌دهد به اعداد دقت کنیم:
روند نزولی درآمد سرانه از سال ۱۳۹۰ بدین سود شدت پیدا کرده است.
قدرت خرید در یک دهه گذشته به سبب متوسط رشد اقتصادی صفر درصدی کاهش بزرگی را تحمل می‌کند
ارزش پول ملی بیش از هر زمان دیگری کاهش یافته است
رکورد کسری بودجه مداوما شکسته می‌شود.
رشد سرمایه گذاری در ۱۰ سال گذشته به غیر از ۲ سال منفی بوده است؛ و …
تاثیر تحریم‌ها بر روی اقتصاد ایران مشخص و معین است و امروز خود را در بسیاری از حوزه‌ها نشان می‌دهد
البته ممکن است بگویید فقط تحریم‌ها امل این نابسامانی‌ها هستند؟ حواب مطلقا منفی است.
اقتصاد دستوری لبه دیگر قیچی است که اقتصاد ایران را می‌برند. اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری تبدیل به اقتصادی دستوری و ذی‌نفعان شده است و شما این امر را در واکسن، برق و بازار سرمایه، نرخ بهره می‌بینید.
رویکرد‌های کوتاه مدت بر رویکرد‌های بلند مدت چیره شده است.
هازلیت اقتصاددانان را به دو گروه اقتصاددانان بدو خوب تقسیم کرده است، اقتصاددانان بد اقتصاددانانی هستند که فقط تاثیر یک سیاست خاص را بر گروهی (ذی‌نفعی) خاص می‌بینند و تاثیرات بلندمدت آن را یا نمی‌بینند و یا پاک می‌کنند و اقتصاددانان خوب به فراتر می‌نگرند و تاثیر بلندمدت یک سیاست آن هم بر همه گروه‌ها تاکید دارند.
شما این رویکرد را در بحث مهم یارانه‌ها در ایران می‌بینید. همچنین در باب تحریم و فرصت و نعمت بودن آن!

اقتصاد در ایران اولویت نیست و گواه این ادعا نبود یک رویکرد مشخص است، اقتصاد ایران یا به سمت مکانیزم بازار حرکت خواهد کرد همانند برزیل، چین، مالزی، اندونزی، کره جنوبی، امارات، عمان، ترکیه و … یا حتما شرایط اقتصادی بغرنج‌تر خواهد شد، چون در اقتصاد دستوری شما نمی‌توانید سرمایه گذاری را به صورت ممتد ادامه دهید و پتانسیل اقتصاد را برای رشد تقویت کنید.


این دوراهی ایران را یا به سمت پاکستانی شدن رهنمون می‌کند (درآمد سرانه ۱۲۰۰ دلاری) و یا با تصمیم درست به سمت کشوری با درآمد سرانه متوسط رو به بالا (حفظ درآمد سرانه بالای ۳۰۰۰ دلار و تقویت آن).

درنهایت وقتی که ما اقتصاد را اولویت یک ایران کنیم شاهد فاصله گرفتن از توجه به تاثیر‌های بلافصل سیاست‌ها و حرکت به دیدن تاثیرات بلند مدت هر طرحی خواهیم بود و از راهکار‌های یک شبه برای بهبود به واقعیت‌ها خواهیم رسید.

 
 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار